بسم الله الرحمن الرحيم(4)
لآلى(5) حمد(6)، و جواهر(7) ثنا(8)، تحفه بارگاه جلال كبرياى(9) حكيمى(10) كه الواح(11) ارواح قابله(12) نوع بشر(13) راكه مظهر(14) غرايب صنع(15) قضا و قدر(16) است به صيقل مواعظ(17) دلپذير و حكمتهاى(18) بىنظير جلا داده، عكسپذير صفات كمال(19) و چهره گشاى نعوت<
1- اردهدوشاب: اردهشيره - مخلوط كنجد نرم شده با شيره. 2- براساس جملات قبل مربوط به اين متن، مقصود اين است كه علما نگويند كمك به فلان مؤمن (و وساطت درباره كار او نزد صاحبمنصبان) قدر و احترام و ارزش ما را پايين مىآورد. 3- ولد از واژههايى است كه جمع و مفرد آن در زبان عرب يكسان و رايج است و جمع آن به صورت ولد كمتر مرسوم است. مجلسى صورت نخست و مرسوم را برگزيده و كاتبان بعد، به خاطر عدم از اين نكته لغوى، آن را به ولد تغيير دادهاند. 4- معنى بسمالله... به طور دقيق چنين مىشود: به نام خداوند بسيار بخشنده پر مهر پيوسته بخششگر مهرورز. رحمن به معنى كسى است كه از سر مهر بخشنده است و اين مهر و بخشش او بسيار است (بسيار بخشنده مهربان) رحيم نيز به معنى كسى است كه از سر مهر بخشنده است اما اين مهر و بخشش وى همواره و پيوسته جريان دارد (همواره بخشنده مهربان). ترجمه بسمالله... با عبارتهايى مانند به نام خداوند بخشنده مهربان و از اين قبيل، دقيق نيست گرچه روان است و به ذهن مىنشيند. 5- لآلى: جمع لؤلؤ - مرواريدها. 6- حمد: شكر و مدح - سپاس و ستايش. 7- جواهر: گوهرها. 8- ثنا: تحسين - تعريف - ستايش - نيايش. 9- جلال كبريا: شكوه عظمت و بزرگى. 10- حكيم: آن كه همه كارهاى او از روى تشخيص، مصلحت و صحت است، همه محكم و استوار و از بيهودگى و خطا بركنار است و توجيهى درست پشت هر يك نهفته است. از نامهاى خداست. به كسى نيز گفته مىشود كه نصيحتها و سفارشهاى خردمندانه مىكند. به اين معنى نيز خداوند حكيم است زيرا در كتاب خويش به توصيهها و آموزشهاى حكيمانه پرداخته است. 11- الواح: لوحها - (در اينجا:) صفحات فلزى (كه با صيقلى كردن و جلا دادن مىتوان از آن مانند آينه استفاده برد. در قديم نيز آينهها را به همينگونه مىساختهاند). 12- قابله: مؤنث قابل - پذيرا - مستعد. 13- نوع بشر: گونهاى از موجودات كه انساناند. 14- مظهر: محل ظهور - جايگاه آشكار شدن. 15- غرايب صنع: شگفتيهاى آفرينش. 16- قضا و قدر: قدر هر چيز اندازه آن چيز است از نظر طول، عرض و ميزان بهره از هستى، مقدار زمانى كه هست و ديگر ويژگيهاى وجودى آن، كه همه از سوى خداوند تعيين مىشود. قضاى هر چيز اراده حتمى خداست بر اين كه آن چيز با آن ويژگيها در شرايط و موقعيت خويش پديد آيد. 17- مواعظ: موعظهها - پندها - اندرزها. 18- حكمت: (در اينجا) سخنان آموزنده و پندآميز كه از دانش، تشخيص، مصلحت و راستى و درستى برمىخيزد و بر پايههايى محكم و استوار بنا شده و از بيهودگى و خطا بركنار است. 19- صفات كمال، صفات كماليه - ويژگيها و صفاتى از خداوند كه تنها با در نظر گرفتن حقيقت ذات او و بدون توجه به مخلوقات در نظر مىآيند، مانند عالم (دانا)، قادر (توانا)، حى (زنده). به آنها صفات ثبوتيه حقيقيه يا صفات ذاتيه خداوند نيز مىگويند.
|