نبايد پشتوانههاى قوى از ضبط اكثر و اقدم نسخهها براى قرائتهايى نادرست، غريب، بيمعنى، نامأنوس، نازيبا و يا زيبا اما قابل زيباتر شدن، پژوهشگر تصحيح علمى را در صحت راه خود به گمان اندازد يا مايه آن شود كه وجوه درست، سر راست، آشنا، بامعنى، مأنوس، مفهوم، زيبا يا زيباتر را به مؤلف منسوب داند و از پشتوانههاى قوى رويگردان شود. اين نكته و اصل همواره بايد در نظر باشد كه كاتبان تحريفگر - اغلب - بسته به ميزان سواد و ذوق شخصى و سبك نگارش زمان خود، غلط را به صحيح، غريب را به آشنا، بيمعنى را به بامعنى، نامأنوس را به مأنوس، نامفهوم را به مفهوم، نازيبا را به زيبا، زيبا را زيباتر و خاص، جزئى و موردى را به عام، كلى و فراگير تبديل و تحريف مىكنند.
به نمونههايى از اينگونه تحريفها در نسخههاى عينالحيات توجه فرماييد:
نوشته مؤلف تحريف برخى نسخههاى بعد
تحريف غلط به صحيح:
مىخواستند... بخرد مىخواستند... بخرند/ مىخواست... بخرد
رو از... رومىگردانند رواز... مىگردانند / از... رو مىگردانند
تحريف غريب به آشنا:
بِكيبانَد(1) بگرداند / بكشاند
گَو(2) گودى / گودال
نوشته مؤلف تحريف برخى نسخههاى بعد
مد(3)هاى علما / مد قلمهاى علما مداد علما / مدادهاى علما
مَرغى(4) كه بر روى زمين مىرويد مُرغى كه روى زمين مىپرد
صفيحه(5) صحيفه
پيشينى(6) پيشانى
كلاخ كلاغ
1- كيباندن: به يك سوكشاندن - به كنار كشاندن - از راستى به كژى بردن - منحرف كردن. 2- گَو: گودى - فرورفتگى. 3- مَد: كشش - كشش قلم. 4- مَرغ: سبزه - چمن. 5- صفيحه: پهنه - بخش پهن از هر چيز. 6- پيشينى: پيشانى.
|