اگر تحقيق منجر به پذيرش انتساب قرائتى شد كه به بيمعنى بودن آن يقين داريم، بيگمان خطاى قلمى مؤلف يا نخستين دستنوشت اثر اوست، يا دشوارى خواندن و ديگر مشكلات نوشتارى، آن را بدين صورت تغيير داده است.
در اين مورد نيز با استناد به دلايلى قابل قبول - همانگونه كه در انواع ديگر تصحيح (التقاطى، قياسى، املايى) مرسوم است - مورد صحيح و بامعنى كه نزديكترين شباهت صورى را با متن داشته باشد در متن، و وجه بيمعنى در حاشيه نوشته مىشود.
نمونههايى از اين وجوه بيمعنى عينالحيات ناشى از اشكال در دستنوشت مؤلف و درست آن در زير مىآيد:
مورد بيمعنى درست
عبادات حق بسيار است كه موهم معنى عبارات حق بسيار است كه موهم معنى
باطل باشد باطل باشد
بترك تغييرها/ بقيرها/ تعبيرها/ بتعبيرها تبرك به قبرها
جمادات سبك نحو شعور جمادات را يك نحو شعور
احوال بصيرتان احول بصيرتان
أن أجتمع المال أن أجمع المال
آنجاى صفات انحاى صفات
اما اگر به بيمعنى بودن موردى يقين نيست و احتمال معنى براى آن مىرود، دليلى براى تغيير آن وجود ندارد و نمىتوان تأييد نسخهها را ناديده گرفت. حتى اگر نسخهاى قرائت بهترى ارائه كند، امتياز كمتر، دليل تحريف آن نسخه براساس اصول تحريف است كه در بند 33 خواهد آمد.