مىدانيم كه خردهگيرى بر شخص، شخصيت و عملكرد مجلسى و گاه پدرش در دوران حيات آنها نمونههايى هرچند كوچك دارد. اما فراتر از آن نقدها و انتقادها، خردهگيران بر كار و كارنامه مجلسى و شخصيت او را مىتوان در سه گروه عمده دستهبندى كرد كه نحلههاى ديگر نقد بر مجلسى را نيز پوشش مىدهد.
نخست به خاورشناسان مىپردازيم كه نوشتههاى آنها كهنترين يا حاوى كهنترين نقدهاى سياسى - اجتماعى درباره مجلسى است. سپس به رئوس برخى اشكالها اشاره مىكنيم كه از سوى ناقدان سنتگراى مجلسى مطرح شده است. در آخر نيز ديدگاههاى دكتر على شريعتى را مطرح مىكنيم كه نيمى برگرفته از اطلاعات ارائه شده توسط خاورشناسان، بخشى متأثر از نقد سنتگرايان و بخش ديگر برخاسته از ديدگاههاى جامعهشناسانه و دينگرايانه اوست.