مقبره آماده على (ع )

حيان عنزى گويد: خادم اميرالمؤ منين (ع ) به من گفت : هنگامى كه زمان وفات على (ع ) رسيد به حسن و حسين (ع ) فرمود: چون من از دنيا رحلت كردم مرا روى تابوت گذارده طرف پاهاى تابوت را به دوش ‍ بگيريد جلو آن حركت مى كند، آن گاه جنازه را به جانب غريين ببريد در آن جا سنگ سفيد درخشانى به چشم شما مى خورد، همان جا آرامگاهى براى من حفر نماييد قبر ساخته اى خواهيد ديد مرا در آن جا به خاك بسپاريد.
چون اميرالمؤ منين (ع ) از دنيا رفت مطابق وصيت او آخر تابوت او را به دوش گرفتيم و جلو آن خود حركت مى كرد و ما همان وقت صداى زمزمه اى را مى شنيديم . همچنان به دنبال جنازه آمديم تا وارد غريين شديم سنگ سفيد نورانى ما را به طرف خود توجه داده بدان جا رهسپار شده قبرى حفر كرده مرقدى آماده ديديم كه بر آن نوشته بود: اين قبرى است كه آن را نوح (ع ) براى جسد پاك على (ع ) فراهم كرده ما آن بدن پر از مهر و محبت و حقيقت را در آن قبر پنهان ساختيم گر چه از ديدارش محروم گرديديم كه جهانى مملو از حقيقت را در آن خاك پنهان ساختيم گر چه از ديدارش محروم گرديديم كه جهانى مملو از حقيقت را در آن خاك نهاديم ليكن از اكرامى كه خدا با على (ع ) كرده خوشحال بوديم و بالاخره با دلى داغدار از كنار قبر على (ع ) بر گشتيم .
در راه با گروهى از دوستان على (ع ) كه بر جنازه او نماز نخوانده بودند ملاقات كرديم جريان را به ايشان گفتيم و عنايات خداى منان را كه به او نموده بيان كرديم آنها گفتند: ما هم مى خواهيم آن چه را شما ديده ايد مشاهده كنيم گفتيم : چنان چه وصيت فرموده نشان قبر او ناپيدا شده ، آنها به سخن ما توجهى نكرده رفتند و برگشتند و اظهار داشتند چنان چه گفتيد هر چه جستجو كرديم اثرى نديديم .(440)

 

440- الارشاد ص 27 26
 

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: