در حديث آمده على (ع ) در شب نوزدهم بيدار بود و مكرر از اطاق خود بيرون مى آمد و به طرف آسمان متوجه مى شد و مى فرمود: سوگند به خدا تا به حال دروغ نگفته ام و دروغ هم به من اطلاع نداده اند، امشب همان شبى است كه بايد به وصال محبوب نايل گردم آن گاه ، به خوابگاه خود برگشت ، چون بامداد دميد كمر بند خود را بر بست و مى فرمود:
كمر بند از بهر مرگ اى امير |
كه مرگ آيد اكنون به ديدار تو |
مكن خوف از مرگ و آماده باش |
چو مرگ آيد اى جان خريدار تو |