توسل و رابطه آن با توحيد - 4
شنبه, 12 بهمن 1387 ساعت 17:23
عقيده مسلمانان جواز بلكه رجحان اين نوع توسل است، ولى در مقابل، وهابيان قائل به عدم جواز و حرمت آن مىباشند. ابن تيميّه كه از سران مخالفان توسل است و وهابيت بيشتر افكار خود را از او گرفته اند مى گويد:، «توسل; يعنى اين كه انسان از پيامبر طلب كند تا برايش دعا كند; همان گونه كه شما به انسانى زنده مىگويى: براى من دعا كن. همان طور كه صحابه از پيامبر مى خواستند تا برايشان دعا كند. اين در مورد زنده ها صحيح و مشروع است، ولى در مورد مردگان از انبيا و صالحان مشروع نيست...»23
از آن چه بيان شد بطلان اين تفكر روشن گرديد; زيرا روايات و بلكه آيات نيز صحت توسل پس از مرگ را ثابت
مى كند. به روايات اشاره كرديم اينك برخى از آيات را نيز ذكر مى كنيم:
1 خداوند متعال مىفرمايد: (وَ لَوْ أَنَّهُمْ اًِّذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا الله وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ
لَوَجَدُواالله تَوّاباً رَحِيماً);24 «و اگر اين مخالفان هنگامى كه به خود ستم كردند (و فرمانهاى خدا را زيرپا گذاردند) به نزد تو مىآمدند و از خدا طلب آمرزش مى كردند و پيامبر هم براى آنها استغفار مى كرد، خدا را توبه پذير و مهربان مى يافتند».
2 توسل فرزندان حضرت يعقوب به آن حضرت براى آن كه از خداوند براى ارتكاب گناهشان طلب آمرزش نمايد، (يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا اًِّنّا كُنّا خاطِئِينَ)25 در اين آيه پدر را با «ياى» منادا خطاب نموده از اينرو سخن كسانى را كه مىگويند خواندن غير خدا جايز نيست مردود مى سازد، افزون بر اين كه پدر را واسطه بين خود و خدا قرار دادند اگر واسطه گرفتن اشكال داشت بايد حضرت يعقوب مى فرمود كه خودتان به صورت مستقيم از خدا طلب آمرزش نماييد، چنان كه امروز برخى از وهابى زده ها تكرار مى كنند.
ممكن است كسى ادعا كند كه آيه، ظهور در زمان پيامبر دارد، در حالى كه اين ادعاى بدون دليل است زيرا اگر درباره اين آيات اين ادعا را بكنيم درباره آيات ديگر كه احكام و عقائد را در حضورآن حضرت بيان فرموده، مى توان اين ادعارا كرد كه اين دستورات مخصوص زمان حضور مىباشد و كسى چنين ادعايى نمى كند افزون براين كه به چه دليل مخصوص زمان حضور مىباشد؟ آيا در آيه و روايتى آمده است كه توسل به زنده جايز و به غير زنده غير جايز است؟ آيا معيار جواز و عدم جواز يا معيار توحيد و شرك زنده و مرده مىباشد؟ اگر معيار اين باشد بايد توسل به زنده هر چند او را مستقل و در عرض خدا بدانند صحيح باشد در صورتى كه هيچ مسلمانى اين را صحيح نمى داند بلكه آن را غير مشروع و شرك مىداند. علاوه بر اين به تنقيح مناط و اخذ ملاك مى توان آن را به عصر بعد از وفاتشان نيز تعميم داد، زيرا انسان هميشه و در هر زمان گناه كار است و به وسيله اى نياز دارد تا او را براى طلب مغفرت از خداوند واسطه قرار دهد. از همين رو، صحابه بعد از پيامبر با تمسك به اين آيه از آن حضرت طلب استغفار مى نمودند. اين مطلب على الخصوص با اثبات حيات برزخى و وجود ارتباط بين عالم برزخ و دنيا هموارتر خواهد شد.
بيهقى و ابن ابى شيبه نقل مىكنند: در زمان خلافت (خليفه دوّم) قحطى شديدى بر مردم روى آورد. بلال بن حرث از اصحاب رسول خدا كنار قبر پيامبر(ص) آمد و عرض كرد: اى رسول خدا براى امتت باران طلب كن زيرا آنان نزديك است كه هلاك شوند رسول خدا در عالم رؤيا به او فرمود: زود است كه آنان سيراب شوند.26 در اين حديث بلال به دعاى پيامبر متوسل شده است.
حضرت على(ع) مى فرمايد:
«شخصى سه روز بعد از دفن رسول خدا(ص) وارد مدينه شد و خود را روى قبر رسول خدا(ص) انداخت و خاك آن را بر سر ريخت و عرض كرد: اى رسول خدا! گفتى، ما هم گفتارت را شنيديم، از جانب خداوند بود ما نيز اطاعت كرديم، از جمله آياتى كه بر تونازلشد، اينبود: )وَلَوْ أَنَّهُمْاًِّذْ ظَلَمُواأَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ...(;27 من به خود ظلم كرده ام، آمده ام تا برايم استغفار نمايى. از داخل قبر ندا داده شد كه تو به طور حتم بخشيده شدى.28
...................................................
منبع : توسل و رابطه آن با توحيد
مولف: حسين رجبي