معاد در قرآن – 40
شفاعت در لغت به معناى وساطت و درخواست عفو يا احسان نسبت به شخصِ قابل ترحم از شخص قدرتمند ديگرى مى باشد. شفاعت در ميان همه جوامع انسانى، كوچك و بزرگ و حتى در بين اعضاى خانواده مرسوم بوده و هست و از لوازم زندگى اجتماعى به شمار مى رود. شفاعت در جايى مصداق پيدا مى كند كه فرد يا گروه نيرومندى اداره امور جمعيتى را بر عهده داشته باشند، و براى زيردستان خود مقررات و قوانينى را جعل كرده و براى اطاعت كنندگان پاداشهاى نيك و براى متخلفان جريمه هايى را مقرر نموده باشند. در چنين اجتماعى اگر همه افراد به وظايف خود عمل كنند پاداش نيك خواهند ديد و نيازى به شفاعت نيست ولى اگر تعدادى از آنها مرتكب خلاف شدند حاكم يا حاكمان حق دارند طبق وعده اى كه داده اند افراد متخلف را جريمه كنند.
ولى گاهى مصالح عالىترى اقتضا مىكند كه از جريمه كردن برخى از آنها صرف نظر شود. در چنين مواردى است كه امكان شفاعت به وجود مى آيد يا شخص حاكم وارد عمل مى شود و به ملاحظه برخى از صفات يا كارهاى خوبى كه در فرد مورد شفاعت سراغ دارد، يا نكات قابل ترحمى كه در او مشاهده مى كند جرم او را مى بخشد و حكم آزادى اش را صادر مى نمايد. يا اين كه يكى از شخصيتهاى آبرومند و خيرخواه پا درميانى مى كند و از حاكم تقاضاى عفو مى نمايد. گاهى همين عمل در باره برخى افراد كه به وظايف خود خوب عمل كردهاند انجام مى گيرد و پاداشى بيش از آنچه مقرر بوده عطا مى گردد تا قدردانى و تشويق شوند. اما به هر حال از چند نكته نبايد غفلت كرد:
يك: پذيرش يا عدم پذيرش شفاعت در اختيار حاكم است و مجرمان نمىتوانند به اميد شفاعت مرتكب جرم شوند. دو: شفاعت جزاف و بدون ملاك نخواهد بود، بلكه در صورتى امكان پذيرش دارد كه امتياز ويژه اى در شخص مورد شفاعت وجود داشته باشد كه بخشيدن او را بر مجازات كردنش
ترجيح دهد. شفيع از حاكم در خواست نمى كند كه از حكم اولي هاش دست بردارد يا قانون مجازات مجرمين را لغو كند بلكه به برخى از ويژگى هاى شخص مورد شفاعت و بزرگوارى و مهربانى شخص حاكم و با توجه به مصالح موجود از حاكم مى خواهد كه از حق حاكميت و اختيارات حكومتى استفاده كند و به شخص مورد شفاعت ترحم نمايد و او را مورد عفو و احسان قرار دهد. بنابراين شفاعت يكى از مصالح اجتماعى است و تضادى با احكام و قوانين جزايى ندارد.
منبع : معاد در قرآن
نویسنده : آیت الله امینی