دعا معراج مومنین و راه زندگی - 4
آيه كريمه درباره حكمت دعا چنين مىگويد:
قُلْ أَرَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَغَيْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِن كُنْتُمْصَادِقِينَ * بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِن شَاءَ وَتَنْسَوْنَ مَاتُشْرِكُونَ * وَلَقَدْأَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِن قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُم بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ
سوره انعام، آيات 42 - 40
"بگو كه اگر عذاب خدا، يا هنگام مرگ شما فرا رسد چه خواهيد كرد؟ آيا در آنساعت غير خدا را مىخوانيد؟ اگر راستگو هستيد، بلكه تنها خدا را مىخوانيد تا اگرخواست شما را از سختى برهاند و آنچه را با خدا شريك قرار مىدهيد فراموش كنيد. و ماپيامبرانى به سوى امّتهاى پيشين فرستاديم پس آنان را گرفتار بلاو مصيبت كرديم تا شايدتضرّع كنند."
اين آيه در آغاز به اين امر مىپردازد كه وقتى عذاب خدا يا مرگ فرا مىرسدووقتى زندگى سخت مىشود، انسان خدا را مىخواند و شركايى را كه براى اوفرض كرده فراموش مىكند.
قرآن سپس به حكمت دعا اشاره مىكند كه خداوند بعد از آنكه عذاب برامّتهاى پيشين نازل كرد، پيامبرانش را به سوى آنان فرستاد و عذاب بر دوگونه بود:يكى به شكل جنگهاى داخلى و عذاب انسان به دست انسان و آن "بأساء" است،وديگرى به شكل عذاب انسان به دست طبيعت و آن "ضرّاء" مىباشد.(1)
ولى چرا خداوند بندگانش را به "بأساء" و "ضرّاء" فرو مىگيرد؟ چرا آنان رابا مشكلات مىآزمايد؟ آيه كريمه، خود پاسخ مىدهد:
...لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ...
"... تا شايد تضرّع كنند."
هدف آن است كه خداوند مىخواهد تو همچون بندهاى از بندگانش بهسوى او بروند. و در حالت عادى وقتى به سوى او نمىروند مشكلات و عذاب برتو نازل مىشود تا به سوى خداوندت روى آورى و به او تضرّع كنى.
ولى ما بعضى از مردم را چنين مىبينيم كه حتّى در حالت عذاب نيز به خداتضرّع نمىكنند.
راست آن است كه جمود اينان را به مرحلهاى رسانيده كه حتّى فطرتووجدان خويش را نيز از دست دادهاند، آن وجدانى كه به هنگام بروز مشكلاتوعذاب، در هر انسانى هست و آن فطرتى كه انسان را به راه بازگشت به خدامىكشاند، قرآن كريم درباره اينان مىگويد:
فَلَوْلاَ إِذْ جَاءَهُم بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلكِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوايَعْمَلُونَ(. )سوره انعام، آيه 43
"چرا وقتى سختى ما به آنها رسيد، "تضرّع" نكردند؟ بدين سبب كه قساوتدلهايشان را فرا گرفت و شيطان كارهايشان را براى آنها آراست."
بنابراين، آيات تأكيد مىورزند كه توجّه انسان به "خدا" و "تضرّع" به درگاهاو، از فوايد مشكلات و مصايب است. در واقع مشكلات به پايان خواهند آمد حالآنكه ايمانى كه تضرّع، آن را در دل انسان كاشته است باقى مىماند و ادامه مىيابد،همچنانكه كار شايستهاى كه ايمان انسان آن را مىآفريند باقى مىماند و آثارش حتّىپس از نبادوى دنيا و مشكلاتش مستمر خواهد بود.
امام صادقعليه السلام مىفرمايد: مردى پيامبرصلى الله عليه وآله را به طعام خواند، چون پيامبرداخل خانه آن مرد شد نظرش به مرغى افتاد كه بر بالاى ديوار خانه تخم گذاشتهاست. پيامبر از اين امر تعجّب كرد، آن مرد به او گفت: از اين تخم تعجّب كردى؟سوگند به آنكه تو را به حق برانگيخت من تا به حال به هيچ مصيبتى گرفتار نيامدهام.پس پيامبر بى آنكه از غذاى او بخورد برخاست و گفت: آنكه به مصيبتى گرفتارنشده باشد، خدا را در او حاجتى نيست.
"قال النبيّ لأصحابه: ملعون كلّ مال لا يزكّى، ملعون كلّ جسد لا يزكّى. ولو فيكلّ أربعين يوماً فقيل: يا رسول اللَّه، أمّا زكاة المال فقد عرفناها فما زكاة الأجساد؟ فقاللهم: إن تصاب بآفة".
بحار الانوار، ج93، ص289
همچنين مىفرمايد: پيامبر روزى يارانش را گفت: هر مال زكات داده نشده،ملعون است و هر بدن زكات داده نشده -اگر چه هر چهل روز يكبار- ملعون است.گفتند: اى رسول خدا زكات مال را مىدانيم، زكات بدن چيست؟ فرمود: اين استكه به آفتى گرفتار آيد، پس چهره آنان كه اين سخن شنيدند دگرگون شد و چون آنانرا بر اين حال ديد فرمود: آيا منظور مرا دريافتيد؟ گفتند: نه اى رسول خدا. فرمود:تن انسان خراشيده شود، پايش به سنگ آيد، لغزد، بيمار شود، خارى در او خلدوهمانند اينها، تا در پايان حديث فرمود: به چشم پريدگى دچار شود.
"من لم يرزء فما للَّه فيه من حاجة".
بحار الانوار، ج67، ص218
انسانى كه در زندگيش با هيچ مشكلى يا مصيبتى رو برو نمىشود، نبايدخوشحال و مطمئنّ باشد، زيرا اين علامت غرور است. پس انسان وقتى گرفتارمشكلى مىشود روحش بلندى مىگيرد و به نور خدا روشنى مىيابد و دلش متوجّهاو مىشود، فايده اين توجّه بيش از ضررهاى آن گرفتارى است. و در مقابل،انسانى كه حتّى وقتى با عذاب روبرو مىشود تضرّع نمىكند، دلش سخت و قسىشده و ابليس كارهاى بد او را پيش چشمش زينت داده است
منبع : دعا معراج مومنین و راه زندگی
نویسنده : آیت الله محمّدتقى المدرسى