تأمّلاتى در دعاى افتتاح
دعا معراج مومنین و راه زندگی - 57
اللّهُمَّ وَصَلِّ عَلَى عَلِيٍّ أَمِيرِ المُؤْمِنِينَ، وَوَصِيِّ رَسُولِ رَبِّ العالَمِينَ،عَبْدِكَ وَوَلِيِّكَ وَأَخِي رَسُولِكَ، وَحُجَّتِكَ عَلَى خَلْقِكَ، وَآيَتِكَالكُبْرَى، وَالنَّبَأ العَظِيمِ،
"... خدايا بر على امير مؤمنان و وصىّ فرستاده خداوند جهان و جهانيان،بنده و ياورت و برادر رسولت وحجّتت بر خلق و نشانه بزرگت و خبر عظيم، درودفرست..."
دعا بعد از درود فرستادن بر پيامبر، به درود فرستادن بر وصىّ و جانشين اوامام على بن ابيطالبعليه السلام منتقل مىشود.
در درود و دعاى ما براى امام علىعليه السلام همان فايده و همان محورهايى كه دردرود پيامبر ذكر كرديم وجود دارد، ما نمىتوانيم به امام علىعليه السلام كه مسير تاريخ رادگرگون كرد و نمونهاى از حكومت اسلامى را به دست ما داد همان كسيكه هر توانو نيرويى داشت در راه خدا بذل كرد، سپاس و پاداشى پيشكش كنيم، ما فقطمىتوانيم بر او درود فرستيم و از خدا بخواهيم كه به او اجرش را بدهد و از ما بهآنچه خدا خواست خوشنودش كند. "خدايا درود فرست بر على امير مؤمنانووصىّ رسول خدا، بنده و ولىّ تو و برادر پيامبرت" همانطور كه در باره پيامبرگفتيم درباره امام نيز نبايد بزرگداشت و دوست داشتن او، ما راه به خدا دانستن اووغلو بكشاند، زيرا امام بنده خدا و يارى از ياران و ياوران بنده صالح خدا و برادرپيامبر و حجّت خدا بر خلق است.
"و حجّت تو بر خلقت و نشانه بزرگ تو."
در اين بخش، عبارت "نشانه بزرگ تو" ما را به درنگ وادار مىكند، چگونهامام علىعليه السلام آيت بزرگ خداوند است؟
پيش از آنكه به اين پرسش، پاسخ دهيم بايد به اين حقيقت اشاره كنيم كه هرآنچه در جهان است، آيت و نشانه خداست:
وَفِى كُلِّ شَىءٍ لَهُ آيَة
تَدُلُّ عَلَى أَنَّهُ واحِدٌ
)او را در همه چيز نشانهاى است كه دلالت مىكند بر اينكه او يگانه است.(
آيات خدا بر هم برتريهايى دارند و تفاوتهايى ميان آنها هست، البتّه نه درنسبت با خدا، زيرا خدا جهان را بى آنكه رنجى ببرد آفريد، او هرگاه بخواهد چيزىبيافريند مىفرمايد كه: باش، پس خواهد بود. آفرينش ميليونها كهكشان با آفرينشپشهاى كوچك، براى او تفاوتى ندارد، اين تفاوت آيات خدا از تفاوتهايى است كهبا هم دارند و بر اساس نيرو و قدرتى است كه خدا به آنها داده است. از آيات خدا كهما مىشناسيم و به ما نزديك است، فرشتگانند كه از عظيمترين آيات خدا شمردهمىشوند، زيرا گماردگان بر جهان هستند، در ميان آنان عدّهاى بردارندگان عرش،شمارى فرشتگان آسمان، تعدادى فرشتگان زمين، درياها، بادها و كوهها هستندوهمه اين پديدهها از طريق فرشتگانى كه بر آنها گمارده شدهاند فرمانبر امر خداهستند. وقتى به سوره بقره مىنگريم، مىبينيم كه خدا همه فرشتگان را فرمود كهآدم ابوالبشر را سجده كنند!
چرا؟
زيرا آدم خليفه خداست، امانتدار روح خدا:
پس چون آن را معتدل بيارايم و از روح خويش در او بدمم براى او سجدهكنيد.
آن روحى كه خداوند در آيهاى ديگر درباره آن مىگويد:
)وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلاً(.
)سوره اسراء، آيه 85)
"و از تو درباره روح مىپرسند، بگو روح از امر خداوند من است و شما را جزاندكى علم ندادهاند."
و نيز مىفرمايد:
)لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ * تَنَزَّلُ الْمَلاَئِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِن كُلِأَمْرٍ * سَلاَمٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ(. )سوره قدر، آيات 5 - 3)
"شب قدر نيكتر است از هزار ماه، فرشتگان و روح در آن به اجازه خداوندشاناز هر فرمان نازل گردانند، اين شب سلامت و رحمت و تهنيت است است تا صبحگاه."
اين روح كه خدا از آن در آدم دميد از مهمترين آفريدگان خداست كه بندگانگراميش را با آن يارى مىدهد، از اينرو همه فرشتگان را كه حاملان عرش، كرّوبيان،فرشتگان آسمان و زمين و فرشتگان كهكشانهاى گوناگون نيز همگى در ميان آنانبودند، فرمود كه به آدم سجده كنند... چرا؟ زيرا آن روح در آدم بود، بنابراين آدمكه گنجايش روح را داشت و خدا از روح خود در او دميد، برترين همه آفريدگان شدو چونكه برترين آفريدگان شد پس به نسبت آيات ديگر خدا، آيهاى بزرگ است براين اساس آسمان، زمين، كوهها، درياها، رودها و همه آفريدگان ديگر به فرمانفرشتگانند و فرشتگان خود، آدم را سجده كردند و وقتى دانستيم كه خاتم پيامبرانحضرت محمّدصلى الله عليه وآله شريفترين و بزرگترين همه پيامبران و بلكه تكميل كنندهرسالتهاى آنان است زيرا خاتم آنان مىباشد، پس بايد بدانيم كه وصى خاتمپيامبران، برادر و خويشاوند او حضرت علىعليه السلام از آدم برتر است، در اكثرتفسيرهاى قرآن آمده است كه منظور از "ما" در آيه مباهله:
)...وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ...(. )سوره آل عمران، آيه 61)
"ما و شما."
امام علىعليه السلام است.
بنابراين اگر آسمانها به فرمان فرشتگانند و فرشتگان بر آدم سجود كردهاندوعلى از آدم برتر است، پس آيه بزرگ خداوند چيست؟ آسمانها يا فرشتگان؟يا آن كس كه فرشتگان براى او و امثال او سجده مىكنند؟ يا على بن ابيطالبجانشين پيامبر؟
در اينجا بايد اين پرسش را مطرح كنيم كه چرا خدا بنى آدم را بر فرشتگانبلكه بر همه آفريدگان برترى نهاد؟ پاسخ آن است كه: زيرا خداوند دانش خود را بردوش بنىآدم نهاد و چيزى مهمتر از اين دانش به آنان داد و آن آزادى، ارادهوانتخاب است، ولى فرشتگان را فقط روح، ايمان، دانش و فضيلت عطا كرد، امّاشهوت به آنان نداد! پس فرشتگان بى آنكه گرفتار خواب، بيخوابى و رنج شوند بهپرستش خدا مشغولند و اين پرستش از سرشت و صفات آنان است.
اين امر در مورد حيوانات روشنتر است، زيرا خداوند به آنها عقل، علمواراده نداد و اين موجودات تودهاى جزء از غريزه و شهوت هستند، پس جانورانبر بنى آدم برترى ندارند، امّا انسان: خدا به او عقل، علم و اراده داد و سپسشهوات را با او آميخته، اگر انسان از عقل خود پيروى كند و خداى سبحان رابپرستد و با آزادى كامل اين راه را برگزيند، به خدا نزديك و در نزد او گرامى خواهدبود زيرا او مختار است كه سقوط كند يا بالا رود، ولى با اين عمل خود بالا رفتن راانتخاب كرده است! پس عظمت انسان از آنجا سرچشمه مىگيرد. او موجودىاست كه مىخواهد، موجودى تعيين كننده و تصميم گيرنده، ولى فرشتگان اينچنين نيستند به اين معنى كه همينگونه آفريده شدهاند، مىخواهند امّا بدوندشوارى وپس از پيامبرى، على بن ابيطالبعليه السلام قلّه اين عروج و رفعت است.
علىعليه السلام كسى است كه در غزوه اُحُد هفتاد زخم بر مىدارد و محتاج درماناست، امّا پيش از آنكه از رنج نبرد بياسايد، منادى پيامبر مىآيد و او را از نوبه جنگمىخواند و او همه اين آزارها و زخمها را تحمّل مىكند و باز روى به ميدان جنگمىنهد.
علىعليه السلام مىتوانست عسل ناب و مغز گندم را خوراك خود كند و بهترينلباسها را بپوشد، زيرا امير مؤمنان بود و خدا اين نعمتها را بر او حرام نكرده بود، امّاچنين نكرد، او داراييها را ميان مردم به مساوات تقسيم مىكرد، در حاليكهمىتوانست چنين نكند، مىتوانست شبها را بخوابد، امّا بر مىخواست و در يكشب هزار ركعت نمازمى گزارد، على شب از كثرت نماز و عبادت بيهوش مىشدودر روز او را بر در خانه يتيمان و مسكينان مىديدى، على از انجام هيچ عبادتىفروگزار نكرده است.
تاريخ به ياد مىآورد كه امام علىعليه السلام قبل از فجر به مسجد مىآمد و نمازصبح را با مردم مىخواند و سپس تا طلوع آفتاب به نافله مشغول مىشد، بعد ازمحراب خود به جاى ديگرى از مسجد مىرفت تا ميان مردم به قضاوت بنشيندومشكلات آنها را حل كند، سپس از مسجد بيرون مىآيد و در بازارهاى كوفهمىگرديد و ندا مىداد: "تقوى داشته باشيد، بازرگان فاسق است تا آنكه به فقهرسد، بر شما باد آموختن فقه و سپس اقدام به تجارت" آنگاه در كوچههاى كوفه راهمىسپرد تا شايد نيازمندى را بيابد كه نتوانسته است به مسجد بيابد، شايد فقير يامسكينى را بيايد و ياريش دهد يا شايد فسادى ببيند و به اصلاح آن بكوشد.
و بعد از نماز ظهر و عصر به خانهاش مىآمد و از همسرش مىپرسيد: آياچيزى داريد؟ پس اگر چيزى مىيافت مىخورد و اگر در خانه چيزى نبود آن روز راگرسنه سر مىكرد و هنگامى كه شب مىشد نماز مغرب و عشا را به جماعتمىگزارد و آنگاه تا صبح به عبادت مىپرداخت، پس قرار چيست و خواب كجا؟
آيا اكنون نبايد اين انسان آيده آل، آيهاى بزرگ از آيات خدا بشمار آيد؟ امّاعلىعليه السلام شاگردى بود كه در دامان پيامبر پرورش يافت و خود مىگويد: من بندهاىهستم از بندگان محمّدصلى الله عليه وآله، بنابراين همه زندگى امام علىعليه السلام دليلى راستين برحقّانيّت رسالت اسلامى اوست و از اينرو، او "نَبَا عظيم" است.
همانگونه كه امام علىعليه السلام آيهاى بزرگ بود در جهاد، صبر، عبادت و زهد،حضرت فاطمهسلام اللَّه عليها دختر پيامبر كه اصول رسالت را در خانه پدرش فراگرفته بود نيز، از اين صفات برخوردار بود.
او آيهاى بود همچون علىعليه السلام امّا به گونهاى ديگر؛ زهراسلام اللَّه عليها براىآسمانيان، چنانكه ستارگان براى اهل زمين مىدرخشند، مىدرخشد؛ او درمحراب عبادت مىايستاد و نور از محراب او به آسمان فرا مىتابيد، از آغاز شب تاصبح به پرستش و نماز مىپرداخت و براى همسايگان، مردان و زنان مؤمن و براىشيعه خود و اهل مكتب در طول تاريخ و براى مجاهدان دعا مىكرد و صبح پسرشحسنعليه السلام به اومى گفت: مادر براى همه مردم دعا كردى پس بهره ما چه شد؟ و اومىفرمود: پسرم بدان كه اوّل همسايه آنگاه خانه خود؛ فاطمه همسان و همتاىعلى بود جز اينكه او زن و على مرد بود.
منبع : دعا معراج مومنین و راه زندگی
نویسنده : آیت الله محمّدتقى المدرسى