آيا صحيح است كه نماز تراويح از بدعتهاى حضرت عمربن الخطاب است و در زمان پيامبر اكرم نماز تراويح ميان مسلمانان نبوده، چنانچه علماء اهل سنت به آن اشاره كرده اند؟
(عسقلانى، عينى، سرخسى).
1 ـ ابن الهمام: ظاهر المنقول أن مبدأها من زمن عمر.([1])
2 ـ عسقلانى: «فتوفى رسول الله ـ صلى الله عليه و سلّم ـ والناس على ذلك ـ اي على ترك الجماعة فى التراويح.. والمحفوظ أن عمر هو الذي جمع الناس على أبي بن كعب([2]).يعنى پيامبر اكرم رحلت كرد در حاليكه مردم تراويح را به جماعت نمى خواندند. و آنچه كه ثبت شده اين است كه عمربن الخطاب مردم را بر تراويح و به امامت ابى بن كعب جمع كرد.
3 ـ عينى: الأمر على ذلك ـ يعنى على ترك الجماعة في التراويح. وقوله اني ارى هذا، من اجتهاد عمر و استنباطه...»([3]).يعنى پيامبر اكرم از دنيا رفت در حاليكه تراويح را به جماعت نمى خواندند.
4 ـ امام بخارى از عبدالرحمن بن عبدالقارى نقل كرده كه گفت: شبى از شبهاى رمضان با عمر بن الخطاب به مسجد رفتيم مردم متفرق بودند و هر كسى براى خود نماز مى خواند و بعضاً مردى با جمعى به نماز مشغول بود عمر چون اين بديد گفت: به عقيده من اگر اينها را با يك امام گرد آوريم بهتر است، و در پى اين تصميم، أبي بن كعب را به امامت جماعت گماشت. شب ديگر به اتفاق به مسجد رفتيم و مردم به جماعت، نماز مى خواندند، عمر گفت: نعم البدعة هذه; اين بدعت خوبى است.([4])
سؤال: مگر پيامبر اكرم بدعت گذار را گمراه و از اهل دوزخ نخوانده؟: كل بدعة ضلالة وكل ضلالة في النار.([5])حال كه تراويح در زمان پيامبر اكرم و خليفه اول نبوده و خود عمر(رضي الله عنه) آنرا بدعت مى داند، ما چه اصرارى بر انجام بدعت و گمراهى و خريدن دوزخ داريم؟.
_____________________________________________________
پی نوشت ها
[1] . فتح القدير 1: 407.
[2] . فتح الباري 4: 296.
[3] . عمدة القاري 11: 125.
[4] . صحيح بخارى 1: 342.
[5] . سبل السلام 2: 10 ـ مسند احمد 3: 310.