شعری در مدح امیر المومنین علی علیه السلام

emamali131

چون وجود مقدس ازلی

شاهد دلربای لم یزلی

 

وقت پیمان گرفتن از ذرات

با صدایی رسا و بانگ جلی

 

«اولست بربکم» فرمود

پاسخ آمد ز هر طرف که: بلی

تا بسنجد عیارشان، افروخت

آتشی در کمال مشتعلی

داد فرمان، روند در آتش

تا جدا گردد اصلی از بدلی

 

فرقه‌یی ز امر حق تمرد کرد

گشت مطرود حق ز پر حیلی

 

با شقاوت قرین شد و همدم

شد پریشان ز فرط منفعلی

 

فرقه دیگری در آتش رفت

ز امر یزدان قادر ازلی

 

نار شد بهرشان چو خلد برین

که بود این سزای خوش عملی

 

با سعادت قرین شد و همدم

گشت مقبول حق ز بی خللی

 

بهر این فرقه حق عیان فرمود

جلوات نبی و نور ولی

 

که منم نور احمد مختار

مهر من نیست غیر مهر علی

 

ناگهان شد عیان در آن وادی

نور مولا علی ز بی حللی

 

چون به خود آمدند، می‌گفتند

در حضور خدای لم یزلی

 

که: علی دست قادر ازلی‌ست

رشته ما سوا به دست علی‌ست

 

شاعر : محمدعلی مجاهدی

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن