ربيع خادم و مأمور منصور مى گويد: روزى منصورمرا مأمور آوردن جعفر بن محمد(عليه السلام) كرد. من نزد آن حضرت رفته، گفتم : اگر وصيتى يا عهدى دارى انجام بده. منصور تو را براى قتل طلبيده است. ايشان را به مجلس منصور بردم . جعفر بن محمد قبل از مواجهه با منصور مشغول ذكرگفتن بود تا منصور ايشان را ديد, بلند شد و احترام عجيبى كرد. آن حضرت را كنار خود نشاند خود نشاند و پس از اندكى صحبت، با احترام ايشان را مرخص نمود.
در بازگشت ازجعفربن محمد سر اين تحول را پرسيدم.
او فرمود: دعايى خواندم. ازايشان خواستم كه آن دعا را به من هم بياموزد.آن حضرت هم ياد داد.
آن حضرت در هر مرتبه احضار، ابتدا به درگاه خداوند متوسل مى شد و آن گاه نزد منصور مى رفت.
اين توسل يا در خانه، قبل از حركت به سوى دربار بود و يا در مسير راه و يا در راهرو قصر.