پرسيدن از حال و كوفيان

پرسيدن از حال و كوفيان
مقتل امام حسين (علیه السلام) - 72

74 - طبرى شيعى گويد:
از راشد بن مزيد نقل شده كه : من از مكه همراه حسين بن على عليه السلام بودم . به قطقطانه رسيديم . از حضرت اجازه خواستم برگردم . اجازه داد. در همان حال حيوان درنده اى را ديدم كه امام با او سخن گفت و از حال مردم كوفه پرسيد. گفت : دلهايشان با تو و شمشيرهايشان بر توست .
پرسيد: پشت سرت چه خبر بود؟ گفت : ابن زياد، مسلم بن عقيل به شهادت رساند. پرسيد: كجا مى روى ؟ گفت : به عدن . امام پرسيد: آيا آب كوفه را شناختى اى حيوان !؟ گفت : ما از علم تو همان را مى دانيم كه به ما آموخته اى . سپس بازگشت ، در حالى كه مى گفت : (پروردگارت ، ستم كننده به بندگان نيست . (206) گويد: اين كرامتى است از يك ولى ، فرزند ولى . (207)

206- سوره فصلت ، آيه 46.
207- دلائل الامامه ، ص 182.
منبع : مقتل امام حسين (علیه السلام)
تالیف  گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم - جواد محدثى

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن