مقتل امام حسين (علیه السلام) – 111
135 - طبرى گويد:
حصين بن نمير بر ياران امام حمله كرد. حبيب بن مظاهر با او روياروى شد و با شمشير بر صورت اسبش زد و او از اسب افتاد. يارانش شتافته او را نجات دادند.
حبيب ، رجز مى خواند و خود را حبيب پسر مظاهر، تكسوار نبرد و با وفا و صبور مى خواند و گروه خود را از نظر حجت قويتر و پرهيزكارتر معرفى مى كرد. نبرد سختى كرد. مردى از بنى تميم به نام بديل بن صريم بر او حمله كرد. وى ضربتى بر سر ا زد و وى را كشت . مرد ديگرى از تميم به ميدان آمد، با نيزه حبيب را افكند. چون خواست برخيزد حصين بن نمير با شمشير بر سر او زد و افتاد. آن مرد تميمى فرود آمد و سر از بدنش جدا كرد. حصين به او گفت : من در كشتن او با تو شريكم . وى گفتن من به تنهايى او را كشتم . حصين گفت : پس سر او را به من بده تا از گردن اسبم بياويزيم تا مردم بينند و بدانند كه من در كشتن او شركت داشتم . آنگاه تو سر را بگير و نزد ابن زياد برو. جايزه اى هم كه براى كشتن او مى گيرى مال خودت ؛ مرا به آن نيازى نيست . او نمى پذيرفت .
خويشانش بين آن دو آن گونه آشتى و مصالحه دادند. آن مرد سر حبيب را به او داد. او در حالى كه آن سر مطهر را به گردن اسبش آويخته بود، دورى در لشكر زد و سر را به او پس داد. چون به كوفه بازگشتند، آن مرد سر حبيب را از بند زيد زين آويخت و به سوى قعر ابن زياد رفت . آن مرد به شك افتاد.
پرسيد: پسر! چرا دنبال من مى آيى ؟ گفت : چيزى نيست . گفت : نه ، چيزى هست ، به من بگو.
گفت : اين سرى كه با توست ، سر پدرت من است . آيا مى دهى تا آن را به خاك سپارم ؟ گفت : نه پسرم ، امير راضى به دفن آن نيست ، من مى خواهم با كشتن آن به جايزه بزرگى دست يابم . نوجوان گفت : ولى خداوند بدترين كيفرت مى دهد. به خدا كسى را كشتى كه از تو بهتر بود و گريست . كارى نداشت جز تعقيب قاتل پدرش تا او را غافلگير كرده به انتقام پدرش او را بكشد. در آن زمان مصعب بن زبير فرا رسيد. مصعب در اجميرا به جنگ مشغول بود كه پسر حبيب وارد لشكرگاه او شد. قاتل پدر را در خيمه اش يافت . در پى فرصت بود تا نيمروز كه او به خواب رفته بود، وارد خيمه اش شد و با شمشير او را كشت .
ابو مخنف گفته است : چون حبيب بن مظاهر كشته شد، مرگ او حسين عليه السلام را درهم شكست و فرمود: خودم و ياران حمايتگر خود را به حساب خدا مى گذارم . (284)
ابو مخنف گفته است : چون حبيب بن مظاهر كشته شد، مرگ او حسين عليه السلام را در هم شكست و فرمود: خودم و ياران حمايتگر خود را به حساب خدا مى گذارم . (285)
284- تاريخ طبرى ، ج 3، ص 326.
285- تاريخ طبرى ، ج 3، ص 326.
منبع : مقتل امام حسين (علیه السلام)
تالیف:گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم - جواد محدثى