شهادت اصحاب - جون غلام ابوذر

شهادت اصحاب - جون غلام ابوذر
مقتل امام حسين (علیه السلام) – 115

141 - محمد بن ابى طالب گويد:
جون غلام ابوذر غفارى كه سيه فام بود آماده نبرد شد. امام حسين عليه السلام به او فرمود: از طرف من آزادى . تو در پى ما آمدى تا به عافيت برسى ، خود را به راه ما گرفتار مكن . گفت : اى پسر پيامبر! من در دوران خوشى ريزه خوار شما بودم ، اينك در سختى رهايتان كنم ؟ به خدا گرچه بد بو و كم آبرويم و چهره ام سياه است ، بهشت را ارزانى ام دار تا بويم خوش و شرافتم افزون و چهره ام سفيد شود. نه به خدا، هرگز از شما جدا نمى شوم تا اين خون سياه به خونهاى شما آميزد. سپس به جنگ پرداخت و چنين رجز مى خواند:
كافران ، ضربه هاى شمشير اين غلام سياه را چگونه مى بينند كه در دفاع از فرزندان محمد مى جنگد؟
با دست و زبان از آنان دفاع مى كنم و در روز قيامت اميد بهشت دارم .
آن قدر جنگيد تا به شهادت رسيد. امام حسين عليه السلام به بالين او آمد و فرمود: خداوندا چهره اش را سفيد و بويش را خويش گردان و با نيكان محشورش كن و بين او و محمد و آل محمد آشنايى آور. (292)
142 - علامه مجلسى گويد:
امام باقر عليه السلام از امام سجاد عليه السلام روايت كرده كه مردم در ميدان حاضر مى شدند و كشتگان را به خاك مى سپردند. پس از ده روز جسد جون را يافته كه بوى مشك از آن بر مى آمد. رضوان خدا بر او باد! (293)

292- تسليه المجالس ، ج 2، ص 292.
293- بحار الانوار، ج 45، ص 23.
منبع : مقتل امام حسين (علیه السلام)
تالیف:گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم - جواد محدثى

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن