امام سجاد عليه السلام و دفن امام عليه السلام

امام سجاد عليه السلام و دفن امام عليه السلام
مقتل امام حسين (علیه السلام) – 160

6 - محدث قمى گويد:
در جاى خود ثابت است كه امام معصوم را جز معصوم به خاك نمى سپارد، امام را جز امام غسل نمى دهد و اگر امامى در مشرق فوت كند و وصى او در مغرب باشد، خدا بين آن دو را جمع مى كند.
7 - مجلسى گويد:
از برخى راويان نقل شده كه نزد امام رضا عليه السلام بودم . على بن ابى حمزه و ابن سراج و ابن مكاره وارد شدند. پس از سخنانى كه ميان آنان و امام درباره امامتش گذشت ، على بن ابى حمزه گفت : از پدرانت براى ما روايت شده كه عهده دار امر دفن امام ، جز امام نمى شود. امام پرسيد: پس ‍ بگو حسين بن على عليه السلام امام بود يا نه ؟ گفت : امام بود. پرسيد: چه كسى عهده دار كار او شد؟ گفت : على بن الحسين عليه السلام . پرسيد: او كجا بود؟ او كه دست ابن زياد اسير بود!
گفت : بى آنكه بفهمند بيرون آمد و پدرش را دفن كرد و برگشت . امام رضا عليه السلام فرمود: خدايى كه مى تواند امام سجاد عليه السلام را به كوفه ببرد تا پدرش را دفن كند، مى توان صاحب امر امامت را به بغداد برساند تا عهده دار كفن و دفن پدرش ‍ شود و برگردد ، در حالى كه نه در زندان است نه اسير. (3)
8 - صفار قمى با سند خويش از امام صادق عليه السلام نقل مى كند:
چون رسول خدا صلى الله عليه و آله در گذشت ، جبرئيل همراه فرشتگان و روح كه در شب قدر فرود مى آيند. فرود آمد، على عليه السلام چشم خود را گشود و آنان را در منتهاى آسمانها تا زمين ديد كه همراه وى ، پيامبر را غسل مى دهند او بر آن حضرت نماز مى خوانند و برايش قبر مى كنند. به خدا كه جز فرشتگان براى پيامبر خدا قبر نكندند تا آنكه چون در قبر نهاده شد، همراه آنكه وارد قبر شد وارد شدند و او را در گور نهادند. پس سخن گفت و گوش على عليه السلام به سخنان آنان گشوده شد. شنيد كه آنان را به حضرت سفارش مى كرد پس گريست ، و شنيد كه مى گويند: ديگر زخمى به او نمى رسانند. پس از تو اكنون ديگر او همنشين ماست ، جز آنكه پس از حالا ديگر ما را به چشم خود نمى بيند. تا آنكه امير المومنين عليه السلام در گذشت . حسن و حسين عليهاالسلام همان صحنه را مشاهده كردند؛ پيامبر را ديدند كه فرشتگان را يارى مى كند، آن گونه كه نسبت به پيامبر رفتار كردند تا آنكه امام مجتبى عليه السلام در گذشت . حسين عليه السلام همان صحنه ها را ديد؛ پيامبر و على را ديد كه فرشتگان را يارى مى كنند تا آنكه حسين عليه السلام شهيد شد. امام سجاد مثل آن صحنه ها را ديد؛ پيامبر، على و حسن را ديد كه فرشتگان را كمك مى كنند. چون امام سجاد در گذشت ؛ امام باقر عليه السلام آن صحنه ها را ديد؛ پيامبر، على ، امام حسن و امام حسين را ديد كه يارى فرشتگان مى كنند. امام باقر كه وفات يافت ، امام صادق اين صحنه ها را ديد؛ پيامبر، على ، امام حسن و حسين و امام سجاد را ديد كه فرشتگان را يارى مى كنند تا آنكه امام صادق وفات يافت ، موسى بن جعفر عليه السلام اين صحنه ها را ديد. همين گونه تا آخرين ما جريان مى يابد.
9- مقرم گويد:
چون امام سجاد عليه السلام آمد، بنى اسد را ديد كه كنار كشتگان گرد آمده اند و سر گردانند؛ نمى دانند چه كنند و كشته ها را نمى شناسند، چون بين بدنها و سرهاى مقدس جدايى انداخته بودند و گاهى از بستگان آنان مى پرسيدند.
امام سجاد به آنان خبر داد كه براى دفن اين اجساد پاك آمده است . آنان را با نام و مشخصات معرفى كرد. هاشميان را از ديگران شناسدند. ناله و شيون برخاست و اشكها جارى شد و زنان بنى اسد مو پريشان كردند و سيلى به صورت بلند گريه كرد. به محل قبر آمد، كمى از خاكها را كنار زدت قبر حاضر و آماده و صندوقى شكافته آشكار شد. آن حضرت دستان خود را زير كمر امام حسين عليه السلام گشود و گفت : بسم الله و بالله و على مله رسول الله ، صدق الله و رسوله ، ماشاء الله ولا حول ولا قوه الا بالله العظيم و به تنهايى بى آنكه بنى اسد در اين كار همراهى اش كنند پيكر مطهر را وارد قبر كرد و به آنان همراه من كسى هست كه يارى مى كند. چون او را در قبر نهاد، صورت بر آن رگهاى بريده نهاد و گفت : (خوشا سرزمينى كه پيكر پاك تو را در بر گرفت ! دنيا پس از تو نيزه و تاريك است و آخرت با فروغ جمالت روشن است . اما شب ، بيدارى و غم است و اندوهگين هميشگى تا آنكه خداوند براى خاندان تو سراى آخرت را برگزيند كه تو در آنى . سلام و رحمت و بركات الهى بر تو باد از من ، اى فرزند رسول خدا! و بر قبر نوشت : (اين قبر حسين بن على بن ابى طالب است كه او را لب تشنه و غريب شهيد كردند. آنگاه به طرف عمويش عباس رفت و او را در همان حال ديد كه فرشتگان آسمانها را دهشت زده ، و حوريان بهشتى را گريان ساخته بود. خود را روى بدن مقدس او انداخت و رگهاى بريده اش را مى بوس و مى گفت : پس از تو خاك بر سر دنيا اى قمر بنى هاشم ! از من سلام بر تو باد اى شهدى خدايى !
رحمت و بركات الهى بر تو باد!
براى او نيز قبرى گشود و به تنهايى او را وارد قبر كرد، همان گونه كه با پدرش ‍ كرد و به بنى اسد فرمود: با من كسانى اند كه يارى ام مى كنند. آرى ، براى بنى اسد مجالى گذاشت تا در دفن شهداى ديگر مشاركت كنند. دو جا را براى آنان تعيين كرد و فرمود دو گودال كندند؛ در اولى بنى هاشم را و در ديگرى اصحاب را قرار دادند. اما حر رياحى را قبيله اش بردند، به جايى كه هم اينك قبر اوست . گويند: مادرش حاضر بود. چون ديد كه اجساد ديگر را چه مى كنند (دفن همه در يك جا) حر را به اين مكان برد.

منبع : مقتل امام حسين (علیه السلام)
تالیف:گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم - جواد محدثى

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن