مقتل امام حسين (علیه السلام) – 174
44 - طبرسى از حذيم بن شريك روايت مى كند:
چون امام سجاد عليه السلام را همراه بانوان از كربلا آوردند بيمار بود، زنان كوفه با گريبانهاى چاك به گريه و شيون پرداختند. مردان هم با آنان مى گريستند.
زين العابدين عليه السلام با صدايى ضعيف و رنجور گفت : اينان بر ما گريه مى كنند!؟ پس چه كسى ما را كشته است ؟ زينب دختر على عليه السلام مردم را به سكوت فرا خواند. (343)
45 - خوارزمى گويد:
بشير بن حذيم اسدى گويد: آن روز به زينب دختر على نگريستم . هرگز زنى باشرم را همچون او سخنور نديده ام . گويا از زبان امير المومنين على عليه السلام سخن مى گفت : به مردم اشاره كرد كه : ساكت شويد! نفسها بريد و زنگ شترها آرام شد. آنگاه گفت :
حمد از آن خداست . درود بر پدرم محمد پيامبر خدا و بر خاندان پاك او، آل الله .
اما بعد، اى اهل كوفه ! اى اهل نيرنگ و نفاق ! آيا گريه مى كنيد؟ هرگز اشكهاتان خشك نشود و شيون شما نايستد. مثل همچون مثل آن زنى است كه رشته هاى خود را پنبه مى كند. آيا شما ايمان خود را بازيچه خويش ساخته ايد؟ آيا شما فضيلتى جز لاف و گزاف و آلودگى و سينه هاى كين توز و تملقگويى كنيزگونه و باطنى دشمنانه داريد؟ همچون سبزيهاى روييده در منجلابيد يا نقره هايى كه گور مرده را مى آرايد. چه بدكردارى را پيش فرستاديد كه خدا را از خود خشمگين ساختيد و در عذاب ، جاودانه شديد. آيا گريه مى كنيد و ناله سر مى دهيد؟ آرى به خدا، بسيار بگرييد و اندك بخنديد. به ننگ و عارى آلوده شده ايد كه هرگز از دامانتان شسته نخواهد شد. چگونه اين ننگ را خواهيد شست كه زاده پيامبر و سرور جوانان بهشت را كه پناه شما در حوادث بود و حجت الهى بر شما و پيشواى سنتتان بود كشتيد؟ گناه زشتى مرتكب شديد. بدا به شما! از رحمت الهى دور باشيد! تلاشتان هدر رفته و دستانتان از كار نيك بريده شده و در معامله زيان كرده ايد. خشم خدا را خريديد و ذلت و خوارى به نام شما زده شد. واى بر شما اى كوفيان ! مى دانيد چه جگرى را از پيامبر خدا دريديد و چه خونى از او ريختيد و چه پرده نشينانى را از حريم و حرمش بيرون كشيديد؟ كارى زشت كرديد كه نزديك است آسمانها از زشتى آن از هم شكافد و زمين شكافته شود و كوهها فرور يزد. كار شما همچون عروسى كچل ، گردن دراز، بد خلق و بدسيما و بدنماست كه زمين و آسمان را انباشته . آيا شگفت است اينكه آسمان خون ببارد؟ عذاب آخرت سخت تر و خوار كننده تر است و كسى يارى تان نمى كند. مهلتهاى الهى شما را سبكسر نكند، چرا كه پيشى گرفتن شما خدا را شتاب زده نمى كند و بيم از دست رفتن خونخواهى ندارد. پروردگارتان در كمين است ، پس چشم انتظار آن باشيد.
بشير گويد: به خدا قسم ! مردم را آن روز سرگردان و مستگونه ديدم ؛ گريان و اندوهگين و ناراحت و متاسف بودند؛ انگشت حيرت به دهان داشتند. پيرمردى از كوفيان را ديدم كه كنارم ايستاده بود؛ آن قدر گريسته بود كه صورتش خيس بود و مى گفت : راست مى گويى پدر و مادرم به فدايت ! پيران شما بهترين پيران و جوانانتان بهترين جوانان و زنانتان بهترين زنانند و نسل شما بهترين نسل است كه نه خوار مى شود و نه شكست مى خورد. (344)
46 - طبرسى افزوده است :
امام سجاد عليه السلام فرمود: عمه جان ! ساكت شو! باز ماندگان را از گذشتگان عبرت است . خدا را شكر كه تو داناى استادنديده و فهميده مكتب نرفته اى .
گريه و ناله ، رفتگان را بر نمى گرداند. و او ساكت شد. آنگاه امام فرود آمد و خيمه زد و نان را فرود آورد و وارد خيمه شد. (345)
343- احتجاج ، ص 303.
344- مقتل الحسين ، ج 2، ص 40.
345- احتجاج ، ص 305.
منبع : مقتل امام حسين (علیه السلام)
تالیف:گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم - جواد محدثى