مقتل امام حسين (علیه السلام) – 195
8 - خوارزمى با سند خويش از ابن لهيعه نقل مى كند:
در حال طواف خانه خدا بودم ، به مردى برخوردم كه مى گفت : خدايا مرا ببخش ! گرچه نمى بينم كه مرا ببخشى . گفتم : اى بنده خدا! از خدا بترس و چنين نگو! گناهانت اگر به اندازه قطرات باران و برگ درختان هم باشد و استغفار كنى ، خدا مى بخشد. گفت : بيا تا قصه ام را برايت باز گويم (تفصيل داستانش كه مشاركت او در حادثه كربلا و حضورش در بردن سر امام حسين به شام و مشاهدات او در يكى از شبها كه پيامبران و رسول خدا از آسمان نازل شدند و... در حديث شماره 435 گذشت ، نيازى به تكرار نيست . به آنجا مراجعه شود).
نقل ديگرى از اين حديث است با اين افزوده كه : هر كس در قتل امام حسين عليه السلام شركت داشت دستش خشك شد. نيز اضافه دارد: در آن شب ، صداى رعدى شنيدم كه تا آن وقت نشنيده بودم . گفتند: محمد صلى الله عليه و آله آمد. صداى شيهه اسبان و چكاچك سلاح را شنيدم ، همراه جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و كروبيان و روحانيان و مقربين آمد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نزد پيامبران و فرشتگان زبان به شكوه گشود و فرمود: فرزندم و نور چشمم را كشتند. همه آن سر مطهر را بوسيدند. پيامبر هم بوسيد و به سينه چسبانيد. (445)
9- علامه مجلسى از امام صادق عليه السلام در حديث رجعت در زمان امام مهدى عليه السلام چنين نقل مى كند:
آنگاه حسين عليه السلام عليه السلام بر مى خيزد، خون آلود، همراه با همه شهدا كه با وى به شهادت رسيدند.
چون رسول خدا صلى الله عليه و آله او را ببيند مى گريد و از گريه او همه اهل آسمانها و زمينها مى گريند.
فاطمه عليها السلام شيون مى كند، زمين و ساكنانش به لرزه مى افتند. امير المومنين عليه السلام و حسين عليه السلام سمت راست او و حضرت فاطمه عليها السلام در طرف چپ او مى ايستند. پيامبر خدا، حسين را مى بوسد و به سينه مى چسباند و مى گويد: حسين جان فدايت شوم ! چشمان تو روشن شد، چشمان من نيز درباره تو روشن گشت . حمزه شير خدا سمت راست امام حسين عليه السلام و جعفر طيار سمت چپ او خواهد بود. محسن مى آيد. او را حضرت خديجه و فاطمه بنت اسد مادر امير المومنين مى آورند، در حالى كه گريانند و مادرش فاطمه عليها السلام مى گويد: (اين همان روزى است كه وعده داده مى شديد (446)، (روزى كه هر كس كار نيك خود را حاضر مى بيند، نيز كار بد خود را دوست دارد كاش بين او و عملش فاطمه اى دراز بود (447). گويد: امام صادق عليه السلام آن قدر گريست كه محاسن مباركش از اشك خيس شد. آنگاه فرمود: چشمى كه هنگام ياد اين واقعه نگريد، آرام مباد! (448)
445- مقتل الحسين ، ج 1، ص 87.
446- سوره انبياء، آيه 103.
447- سوره آل عمران ، آيه 30.
448- بحار الانوار، ج 53، ص 23.
منبع : مقتل امام حسين (علیه السلام)
تالیف:گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم - جواد محدثى