مقتل امام حسين (علیه السلام) – 205
30 - خوارزمى با سند خود از مفضل بن عمر جعفى نقل مى كند:
شنيدم امام صادق عليه السلام از پدر خود، از جدش امام سجاد عليه السلام نقل مى كرد: چون حسين عليه السلام
شهيد شد، كلاغى آمد و خود را به خون او آميخت و پرواز كرد و در مدينه روى ديوار خانه فاطمه دختر امام حسين عليه السلام (فاطمه صغرى ) نشست . سر بلند كرد و آن را ديد. گريه كرد و گفت :
كلاغ صدا كرد، گفتم : واى بر و اى كلاغ ! خبر مرگ چه كسى را دارى ؟
گفت : امام . گفتم : كدام ؟ گفت آن كه موفق به درستى است ؛
حسين عليه السلام در كربلا، بين تيغها و سلاحهاست .
گفتم : حسين ؟ گفت : بر خاك افتاده است ، و ديگر نتوانست جواب دهد.
از آن پس بر او گريستم ، با اشكى كه خدا را راضى شود و پاداش دهد.
امام باقر عليه السلام فرمود: وى خبر را به اهل مدينه گفت : مردم گفتند: فرزندان عبدالمطلب سحر و جادو مى كنند! چيزى نگذشت كه خبر شهادت امام حسين عليه السلام به آنان رسيد. (468)
468- مقتل الحسين ، ج 2، ص 92.
منبع : مقتل امام حسين (علیه السلام)
تالیف:گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم - جواد محدثى