شهادت مسلم

شهادت مسلم
امام حسین وعاشورا از دیدگاه اهل سنت - 52

ابـن زيـاد در گـفـتـگو با مسلم شكست خورد, منطق روشن و محكم مسلم او را به زانو درآورد, جـزفحاشى چاره اى نداشت , زبان به دشنام گشود مسلم كه هر چه را لازم بود بيان كرده بود, از لوث مكالمه با او دامن بركشيد و سكوت كرد. ابـن زياد به نهايت راه رسيده بود, سخنى براى گفتن نداشت و در مقابل دشمنانش نيز با نگاه پر ازتـحقير و سكوت معنى دار مسلم مواجه شده بود فرياد زد: اين كسى كه از مسلم ضربت خورده كـجـاسـت بكير ابن حمران پيش آمد ابن زياد گفت تو بايد گردن او را بزنى او را بالاى قصر ببر, گـردنـش را بـزن وبـدنـش را پايين بيانداز مسلم را بالاى قصر بردند, ولى او بى اعتنا به آنچه در اطرافش مى گذشت تكبيرمى گفت استغفار مى كرد و بر پيامبر درود مى فرستاد مسلم در آخرين لحظات گفت : خدايا بين ما و اين مردم تو قضاوت كن , اينها ما را فريب دادند به ما دروغ گفتند و تنهايمان گذاشتند.
او را بـه مـحل مخصوص بردند, گردنش را زدند و سرش را از قصر پايين افكندند و پيكرش را نيز به زمين پرت كردند. قـاتـل بـه درون قـصـر بازگشت ابن زياد پرسيد چه شنيدى ؟
هر چه شنيده بود گفت , ابن زياد پرسيدديگر چه شد, گفت : من به او گفتم خدا را سپاس كه انتقامم را از تو گرفت و ضربه اى به او زدم كـه كـارى نـشد مسلم گفت : اى برده ! فكر نمى كنى اين خراشى كه بر من وارد كردى به تمام خون تو مى ارزد؟
و من ضربه آخر را به او زدم ابن زياد با تعجب گفت : تا دم مرگ هم مباهات !.
آرى شهيد راه خدا سربلند است , حتى اگر در دست دشمن اسير شود ((74)) .

منبع : امام حسین وعاشورا از دیدگاه اهل سنت
نویسنده : گروه معارف - مركز پژوهشهاى اسلامى صدا و سيما

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن