بيدارى خفتگان

بيدارى خفتگان
آثار و بركات سيد الشهدا (عليه السلام) - 13

از جمله آثار و بركات ديگرى كه قيام و شهادت سيدالشهدا (عليه السلام) در بعد سياسى - اجتماعى داشت، بيدار شدن خفتگان و انتقال روح مبازره جويى بر عليه ظلم و ستم بوده و هست.
براى تنوير ذهن و تصوير مطلب، لازم است به طور اجمال اشاره‏اى به وضعيت جامعه اسلامى آن دوران داشته باشيم . مردم آن زمان به چند دسته تقسيم مى شوند:
دسته اول: كه قسمت عمده مردم را تشكيل مى داد، كسانى بودند كه در مقابل فساد معاويه ، اراده خود را از دست داده بودند و به پستى و خوارى ناشى از فساد كه پيرامون خلافت اسلامى را فرا گرفته بود تن در داده بودند.
دسته دوم : كسانى بودند كه منافع خصوصى خود را بر رسالت و امامت ترجيح مى دادند. اين دسته بر خلاف دسته اول فارغ از ظلم و انحراف بنى اميه بودند و آن را احساس نمى ‏كردند.
دسته سوم : ساده لوحانى كه فريب فرمانروايان بنى اميه را خورده بودند. و اگر نبود قيام و مقاومت امام حسين و اصحاب راستين پيامبر به رهبرى اهل بيت (عليه السلام) ، ساده لوحان بسيارى فريب خورده و مى‏ گفتند كه اگر اين دستگاه سلطنتى و كارهاى آن قانونى نبود، صحابه رسول خدا (صلّى الله عليه وآله) خاموش نمى ‏نشستند.
دسته چهارم: كسانى بودند كه مى‏ پنداشت امام حسن (عليه السلام) خلافت را به معاويه واگذار كرده و با وى به خاطر اوضاع و احوال پيچيده زمان سازش نموده است ! زيرا اگر چه براى مردم كوفه و عراق كه از نزديك در جريان بودند، ماجراى صلح تحميلى آشكار بود؛ اما مسلمانانى كه در گوشه و كنار جهان اسلامى آن روزگار پراكنده بودند - مانند مردم خراسان - و از دور دستى بر آتش داشتند از ابعاد مسئله بى ‏خبر بودند از اين رو امام حسين (عليه السلام) با قيام خونين خود ثابت كرد كه صلح برادرش به معناى كناره ‏گيرى از رسالت اهل بيت (عليه السلام) نيست.
گذشته از اين چهار دسته كه در واقع جملگى در خواب خرگوشى مشترك بودند، دو دسته ديگر يعنى پيروان بنى اميه و ياران حقيقى امام حسين (عليه السلام) نيز وجود داشتند . زيرا اگر چه اصحاب سيدالشهداء بسيار اندك بودند ولى قابل ذكر است كه برخى از شيعيان و علاقه‏مندان امام در ساير ايالتهاى اسلامى بودند و پس از اطلاع يافتن از دعوت حضرت، خواستند به او لبيك گويند ولى مركز كوفه تحت كنترل شديد نظاميان عبيدالله بن زياد بود و به هيچ وجه نمى گذاشتند كسى از آن خارج يا به آن وارد شود، و بسيارى از مسلمانان نيز در مناطق دور دست از اين فاجعه به كلى بى خبر بودند كه حساب آنها با سايرين جدا است .
با توجه به آنچه به طور اجمالى بيان شد، معلوم مى گردد كه مردم كوفه تا چه حدى در خواب خرگوشى فرو رفته بودند . كه تمام فريادهاى امام و يارانش را نشنيده گرفته و آسايش و رفاه طلبى ، آنان را از هر نوع كمكى در راه نجات اسلام از انحراف باز مى داشت .
در آن شرايط ، انقلاب خونين سيدالشهدا (عليه السلام) تمام معادلات سياسى دشمنان را بر هم زد و اوضاع اجتماعى آن زمان را دگرگون ساخت . جانفشانى شخصيت منحصر به فردى چون امام حسين (عليه السلام) كه از نخبگان و برگزيدگان و پيشواى على الاطلاق مسلمانان بود و با فضيلت‏ترين و نزديكترين آنها به پيامبر اسلام (صلّى الله عليه وآله) بود از طرفى خدايى بودن حركت مصلحانه سيدالشهدا (عليه السلام) و گذشتن از همه هستى خود از طرف ديگر، و عمق فاجعه و مظلوميت آن امام عزيز از ناحيه سوم باعث گرديد زنگ بيدار باش، خواب سنگين مردم را بر هم زند و مردگان را احيا كند، و درخت اسلام را كه به پژمردگى روى آورده بود، با خون خود آبيارى كند و آنچنان طراوت و شادابى بخشد كه تا ابد سر سبز و خرم باقى ماند.
در آن عصر قحطى حق جويان و حق مداران ، كه ظلم و شرك و فساد، در پناه سرنيزه و كشتار، حكومت مى‏كرد و سكوت بود و سكون ! حسين تازيانه فرياد بلند كرد و بر پيكر خفته ، بلكه مرده امت فرود آورد و چنان شور و حركتى آفريد كه آن مردم را بيدار بلكه زنده نمود، و با اين بيدارى از آنها پاسدارى از انقلاب محمد (صلّى الله عليه وآله) و عدل على و صبر حسن (عليه السلام) ، و معناى قرآن و رسالت اسلام و خون خويش را طلب نمود.
خون امام حسين (عليه السلام) همانند آب حياتى بود كه در كالبدهاى مرده و خشك و مأيوس جريان پيدا كرد و منشأ قيامهاى بسيارى شد . و براستى مى توان گفت كه عصر عاشورا پايان نهضت امام حسين (عليه السلام) نبود بلكه آغاز حركت و اول بيدارى ملت اسلام خصوصاً شيعيان بود.
«فليپ حتى» در كتاب تاريخ عرب مى نويسد: «فاجعه كربلا، سبب جان گرفتن و بالندگى شيعه و افزايش هواداران آن مكتب گرديد. به طورى كه مى توان ادعا كرد كه آغاز حركت شيعه و ابتداى ظهور آن، روز دهم محرم بود».31
و «گيبون» مورخ مشهور گويد: «در طى قرون آينده بشريت و در سرزمين‏هاى مختلف ، شرح صحنه حزن آور مرگ حسين (عليه السلام) موجب بيدارى قلب خونسردترين قاريان و خوانندگان خواهد شد». 32
بر لوح فتحنامه او شد شكست او
مرد حق از شكسته شد هم مظفر است‏

31 درسى كه حسين (ع ) به انسانها آموخت , شهيد هاشمى نژاد, ص 448
32 همان مأخذ.
منبع:آثار و بركات سيد الشهدا (عليه السلام)
نویسنده:عليرضا رجالى تهرانى

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن