موانع فهم قرآن

مراقبات ماه مبارک رمضان – قسمت دهم

موانع فهم قرآن
بهر صورت لازم است كسى كه مى خواهد قرآن را بفهمد موانع فهم را از بين ببرد و الا آنگونه كه بايد، نمى تواند از قرآن استفاده كند و حتى گاهى بعوض سود، زيان مى بيند. موانعى از قبيل :
(1)تقيد به اداى دقيق حروف از مخارج آن و رعايت دقيق قواعد تجويد. اين مطلب از تدبر در آيه جلوگيرى كرده و مانع فهميدن قرآن مى شود.
(2)يكى از صفات و اخلاق رذيله سبب مى شود كه قلب نتواند معانى قران را بفهمد چنانچه مفاد بعضى از آيات نيز همين است مانند:
(( و خدا اينچنين بر دل هر منكر ستمكارى مهر بدبختى مى زند. )) و (( بجز كسانى كه دائم رو به درگاه خدا دارند، كسى آن را نمى فهمد. )) اين صفات باعث كدورت قلب شده و مانع فهميدن حقيقت اشياء مى شود؛ مانند آينه اى كه زنگار گرفته و شكلها را بخوبى منعكس نمى كند.
(3)اعتقاد به مطلبى باطل و درست پنداشتن آن و اعتقاد به اين كه خلاف آن كفر يا گمراهى مى باشد، نيز از موانع فهم است . زيرا قبل از اين كه قلب بتواند حق را ببيند و با آن روشن بشود، آن را كفر پنداشته و آن را توجيه و تاءويل مى كند. و تا زمانى كه چنين تعصب باطلى در شخص باشد، هيچگاه توانايى رسيدن به حق را نخواهد داشت .
(4)هنگام تفسير آيه تفسير ظاهر و آشكارى را ببيند و خيال كند تمامى مراد آيه همين است و برداشتى غير از اين ، تفسير براءى و حرام مى باشد.
زمانى كه خواننده قران حقيقت و بزرگى قرآن را دريافت ، بايد در آيات او تدبر كند و وقتى تدبر كرده و موانع فهم را از سر راه برداشته و در صدد فهميدن آن بر آمد، طبيعتا منظور خدا در كلامش براى او، آشكار مى شود. - البته بمقدار ايمان خود - و آنگاه كه از اين آبشخور جامى نوشيد، مست مى شود. و زمانى كه از جلوه هاى معارف الهى مست شده ، قلب او از آيات مختلف ، كه هر كدام اثر مخصوصى دارند، تاءثير پذيرفته و با هر معنايى حال و سرورى براى او پيدا مى شود. به اين دليل كه نگرش او به هر آيه بگونه اى است كه گويا خود مخاطب آن آيه بوده ، يا براى او نازل شده و اين آيه فقط براى اوست . آنگاه حالت غم يا خوشحالى ، ترس يا اميدوارى ، توكل يا خوشنودى يا يكتا دانستن خدا به او دست داده و سپس بحسب حالى كه از تاثيرات قران پيدا كرده ، با پناه بردن و استعمار، اعتراف و توبه ، دعا و شكر، تسبيح و حمد نمودن و با گفتن (( لا اله الا الله )) يا (( الله اكبر )) به آيات جواب مى دهد.
زمانى كه ترس او را فرا گيرد، فكر مى كند كه از تمام خيرات و سعادتهايى كه در آيات ، براى بندگان صالح خدا آمده محروم شده است . و در اين حال براى رفع بدبختى خود به پرودگارش پناه مى برد. و هنگامى كه اميدوار شد، آرزوى رسيدن به مقامات بالاى كاملين ، عارفين و مقربين را مى نماید و از خدا مى خواهد او را نيز از آنان بگرداند. و هنگامى كه اين تاثرات براى او كامل شد، با بركات وحى و عطاياى خداوند، يقينا ترقى كرده تا جايى كه گويا خدا را مى بيند كه با او سخن گفته و او را مخاطب قرار داده است و گويا با دل مى بيند كه خداوند با الطافش به او خطاب و با نعمت بخشيدن و نيكى كردن با او مناجات مى كند، و در اين صورت حال تعظيم ، گوش فرا دادن ، فهميدن و حيا در او پيدا مى شود.
اگر موفق شد شكر اين نعمت را آنطور كه سزاوار است ، بجا آورد و با اين عطيه الهى آنطور كه بايد، روبرو شد، خداوند مقام بهتر و بالاترى به او عنايت مى فرمايد، بگونه اى كه گوينده را در سخنش و صفات او را در كلماتش مى بيند؛ چنانچه امام صادق (عليه السلام ) بنابر روايتى در (( توحيد صدوق )) مى فرمايد: (( خداوند در كلامش براى بندگانش آشكار مى شود، ولى آنها نمى بينند. )) در اين حال او فقط متوجه گوينده است و به خود يا قرائتش يا چيزهاى ديگر ابدا توجهى ندارد.
خداوند بحق اين مقام ، اين مقام را به ما و جميع مؤ منين عنايت فرمايد.
و بحق اولياى مقرب و دوستان سعادتمندش - كه درود خدا بر همه آنان باد - اين نعمت و حال را نصيب ما نيز بنمايد.

منبع :کتاب المراقبات
نام مؤ لف : مرحوم آيت الله حاج ميرزا جواد ملكى تبريزى (ره )
مترجم : ابراهيم محدث بندرويگى

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن