چه مىتوان گفت درباره كسى كه تاريخ نام او را به شجاعت و دلاورى ثبت نموده است ايشان شمشيردار پيامبر اكرم بود، و در دفاع از رسول خدا و حق سرسخت ترين مردم بود.
در شجاعت او همين بس كه وجود او در سپاه على عليه السلام در ديد دشمنان از صفوف در هم فشرده يكصد هزارنفرى سختتر و ناگوارتر بود.
قيس در تمام غزوه ها در ركاب رسول خدا حاضر و پرچمدار آن حضرت بود و پرچم انصار را بدوش مى كشيد.
و بعد از پيامبر خدمت حضرت امير عليه السلام بود، و در خدمت ايشان شمشير زد. و در تمام صحنه ها و عرصه هاى نبرد قيس با عظمت و جلال هر چه تمامتر با قيافه و ژستى و بزرگ منشانه كه دلها را مى لرزانيد و شجاعان را مى ترسانيد و لرزه بر اندام دليران مى انداخت حركت مى كرد.
و بعد از اميرالمؤمنين در ركاب امام حسن مجتبى عليه السلام بود، و مطيع امر ايشان بود و سردارى دلاور و فرمانده وفادار بود، و وقتى كه بيشتر مردم حضرت را تنها گذاشته ايشان همواره مدافع حضرت بود.
معاويه و او را به نزد خود خواند و وعده هائى به او داد وى را تطميع كرد، (كه حسن بن على را رها كرده و به طمع مال دنيا و رياست به معاويه ملحق شود) قيس در جواب نامه نوشت: نه بخدا قسم هيچگاه مرا نخواهى ديد مگر اينكه بين من و تو نيزه فاصله باشد. (10) كنايه از اينكه مرا ملاقات نخواهى كرد مگر در جنگ و مبارزه با تو)
پى نوشت ها:
(10)شرح نهج البلاغه، ج 4 صفحه 14