اگر در زندگى او يك سير كوتاهى نموده باشيم، يقين خواهيم كرد كه اين عنصر پليد اصلا متدين به دين اسلام نبوده تنها امري كه سبب شد او به اسلام تظاهر كند، جريانى است كه در حبشه پيش آمد، عمرو عاص به همراهى عمارة بن وليد براى دستگيرى و برگرداندن جعفر ابن ابى طالب و ياران او كه فرستادگان پيامبر بودند به حبشه رفت، نجاشى به او گفت : آيا مقصود تو اين است كه من فرستاده مردى را كه چون موسى ناموس اكبر (جبرئيل) بر او نازل مى شود، بتو تسليم كنم تا او را بكشى، و به عمرو گفت از من قبول كن او پيامبر بر حق است،و از او پيروى نما، زيرا بخدا قسم او بر حق است و بطور حتم بر مخالفين خود غلبه مى كند چنانچه موسى بر فرعونيان غلبه كرد!(20)
عمرو عاص كه يك مرد تيزهوش و مكارى بود، به خوبى دريافت كه با شمشير نمى شود، با پيامبر مقابله كرد و مخالفين او سركوب خواهند شد، و به خوبى فهميد كه روزى اسلام سراسر جزيرة العرب .. . را خواهد گرفت، اين امر او را وادار نمود، به پيامبر نزديك شود و تسليم شود از حبشه به حجاز برنگشت مگر بطمع اينكه به مقامى برسد، و از منافع اسلام استفاده كند، و با سپر اسلام حفظ جان كند. و از غلبه مسلمين گزندى به او نرسد.
آرى عمرو عاص و اربابانش، به دقت دريافتند كه با شمشير نمى شود در مقابل پيامبر ايستاد، و جلو نشر اسلام را گرفت، به اين انديشه افتادند كه به ظاهر اسلام بياورند، تا دوران پيامبر سپرى شود و بعد از او با وصى او به مبارزه پردازند، و با خانه نشين كردن او و جدا كردن اسلام از حق (على) اسلام را به انحراف كشانند ، و با اسلام مبارزه فرهنگى كنند و به اين نحو به اهداف شوم خود دست يابند.
او و توابعش مصداق گفتارحضرت امير هستند كه فرمودند:
«و الذى فلق الحبة و برا النسمة، ما اسلموا ولكن استسلوا و اسروا الكفر ...»
قسم به خدائى كه دانه را مى شكافد و مى روياند و خلائق را خلق نموده: اينان اسلام نياوردند، بلكه تظاهر به اسلام نمودند و كفرشان را پنهان كردند تا آنگاه كه يارانى پيدا كردند به همان كفر و دشمنى با خاندان پيامبر برگشتند.(21)
ابن ابى الحديد در تفسير نهج البلاغه اش مى نويسد: عمرو عاص از ابتداء ملحد بود و هيچگاه از الحاد و كفرش دست نكشيد معاويه نيز مانند اوست.(22)
گفتار امام حسن مجتبى عليه السلام به عمرو عاص
ابن ابى الحديد در تفسير نهج البلاغه جلد 6 صفحه 304 در توضيح 83 از امام حسن عليه السلام نقل مى كند كه حضرت در مجلس معاويه به عمرو عاص فرموده اند: اى عمرو عاص، در تمام جنگها، با رسول خدا به جنگ برخاستى و حضرت را هنگامى كه در مكه بود هجو كردى، و آزارش نمودى، و هر كيد و حيلها ى داشتى عليه او به كار گرفتى و در تكذيب و دشمنى با رسول خدا از همه سرسخت تر بودى.(23)
... تو خود بهتر مى دانى و اين جمع آگاهند كه: هفتاد شعر در هجو و ذم رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) سرودى و رسول خدا فرمود. خداوندا با هر حرفش هزار لعنت بر او بفرست، پس تو ملعون خدا هستى، بيش از حد شمارش.
پی نوشت ها
(20)سيره ابن هشام 3/319
(21)نهج البلاغه نامه 16
(22)شرح نهج البلاغه 2/65 خطبه 26»
(23)خود عمروعاص در اشعارى كه سروده مى گويد:... و شانى احمد من بينهم و اقولهم فيه بالمنكر (يعنى: من نكوهش كننده احمدم و در گفتن ناروائى به او از همه اشخاص مقدم هستم).