ياوه سرائى هاى ابن عبد ربه در «العقد الفريد» :
خواننده در اولين مرحله بر خود با اين كتاب خيال مى كند كه يك كتاب ادبى است نه مذهبى، و در آن يك نوع پاكى خاصى مشاهده مى كند، ولى همين كه گذرش به مباحث مذهبى افتاد نويسنده را يك پرافترا و دروغ پرداز و جفاكار مى بيند.
براى نمونه در جلد اول كتابش در صفحه 226 و 268 مى نويسد:
الف) رافضيان (شيعه) يهود اين امت هستند، اسلام را دشمن مى دارند همان گونه كه يهود مسيحيان را.
ب) يهوديان براى زنان، عده طلاق قائل نمى باشند رافضيان هم قائل به عده طلاق نمى باشند.
ج) رافضيان خون مسلمانان را حلال مى دانند مثل يهوديان كه خون مسلمين را حلال مى دانند.
د) يهوديان تورات را تحريف كرده اند رافضيان قرآن را.
ه) شيعيان مى گويند جبرئيل اشتباه كرد وحى را بر محمد صلى الله عليه و آله و سلم آورد بايد وحى را بر على بن ابى طالب مى آورد.
ی) يهوديان گوشت شتر نمى خورند همچنين رافضيان.
جواب: مثل اينكه اين مردك در خيالات واهى خود، مى پندارد از ملتى حرف مى زند و افتراء مى بندد كه منقرض شده و اثرى از آنها در روزگار به جاى نمانده است، و هيچ كس نمى باشدكه از حيثيت آنان دفاع كند، او فكر نمى كرد آينده روشنگر گذشته است كسانى را بر مى انگيزد تا از او سئوال كند چگونه ممكن است شيعيان دشمن جبرئيل باشند، در حالى كه خدا در كتابش دشمن جبرئيل ... را كافر خوانده است.
به اين نويسنده بايد گفت اين تو و اين كتب شيعه اين قرآنى كه دست شيعه است، آيا يكى از افتراهائى كه گفتى مى توان در كتب شيعه پيدا كرد، اين افتراهاى باطل را چگونه مى توان به شيعه نسبت داد در حالى كه تمام احكامش نشات گرفته از اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و اله و سلم است.
آيا اين سخنان را به هيچ آدم معتوه و نابخرد يا انسان وحشى مى توان نسبت داد تا چه رسد به شيعه.
اين بود پارهاى از ياوه هاى ابن عبد ربه در عقد الفريد.