امام صادق عليه السلام جامه زبركارگرى برتن و بيل دردست داشت و در بوستان خويش سرگرم بود.چنان فعاليت كرده بود كه سراپايش راعرق گرفته بود.
در اين حال ، ابوعمر و شيبانى وارد شد! و امام را در آن تعب و رنج مشاهده كرد. پيش خود گفت ، شايد علت اينكه امام شخصا بيل به دست گرفته و متصدى اين كار شده اين است كه كسى ديگر نبوده و از روى ناچارى خودش دست به كار شده ، جلو آمد و عرض كرد:((اين بيل را به من بدهيد، من انجام مى دهم )).
امام فرمود:((نه ، من اساسا دوست دارم كه مرد براى تحصيل روزى رنج بكشد و آفتاب بخورد(71).
71- ((اِنّى اَحِبُّ اَنْ يَتَاءَذَّى الرَّجُلُ بِحَرِّالشَّمْسِ فى طَلَبِ الْمَعيَشةِ))،(بحارالانوار،ج 11،ص 120)