خواب وحشتناک

dastane-rastan-jelde1

خوابى كه ديده بود او را سخت به وحشت انداخته بود. هر لحظه تعبيرهاى وحشتناكى به نظرش مى رسيد. هراسان آمد به حضور امام صادق و گفت : خوابى ديده ام ؛ خواب ديدم مثل اينكه يك شبح چوبين يا يك آدم چوبين ، بر يك اسب چوبين سوار است و شمشيرى در دست دارد و آن شمشير را در فضا حركت مى دهد. من از مشاهده آن بى نهايت به وحشت افتادم و اكنون مى خواهم شما تعبير اين خواب مرا بگوييد.
امام :((حتما يك شخص معينى است كه مالى دارد و تو در اين فكرى كه به هر وسيله شده مال او را از چنگش بربايى . از خدايى كه تو را آفريده و تو را مى ميراند، بترس و از تصميم خويش منصرف شو)).
حقا كه عالم حقيقى تو هستى و و علم را از معدن آن به دست آورده اى . اعتراف مى كنم كه همچو فكرى در سر من بود؛ يكى از همسايگانم مزرعه اى دارد و چون احتياج به پول پيدا كرده مى خواهد بفروشد و فعلاً غير از من مشترى ديگرى ندارد. من اين روزها همه اش در اين فكرم كه از احتياج او استفاده كنم و با پول اندكى آن مزرعه را از چنگش بيرون بياورم .(52)

 

52- وسائل ج 2، ص 582.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن