آن گروه متعصّب و تندرو نتوانستند به اهداف شوم خود نايل گردند. در مراحل بعد، دست به توجيه و دفاع از كارهاى يزيد زدند و براى كسب آبروى رفته او و پدرش معاويه، تلاش هاى نافرجامى انجام دادند و احاديثى در اين زمينه جعل كردند; مانند آن كه فتح قسطنطنيه را به دست لشكرى از مؤمنان و خوبان كه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله نويد داده بودند، به يزيد نسبت داده و حديث جعل كردند كه پيامبر خدا فرمود: فرمانده آن لشكر يزيد است!1
آنان پا را فراتر مى گذارند و مى گويند: زير پرچم يزيد و در لشكر او حسين بن على نيز بوده است!2
ابن تيميّه در دفاع از يزيد و توجيه جنايات او مى نويسد: بر فرض اين كه يزيد حسين بن على را به قتل رسانده، او كارهاى خوبى نيز انجام داده است; چرا كه (إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ);3 خوبى ها، بدى ها را از بين مى برند. بنابراين، يزيد جرمى مرتكب نشده است!
غزالى و امثال او در توجيه جنايات يزيد گفته اند: شايد يزيد توبه كرده است! چرا او را لعن مى كنيد؟
به نظر شما، آيا اين دروغ ها بر اهل تحقيق مخفى مى ماند؟ مگر اهل تحقيق از بين رفته باشند تا حقايق امور مستور و پوشيده بماند و دروغ گويان به مقصد خود برسند! اما اهل تحقيق، هر چند تعدادشان اندك باشد، در هر زمان و به هر حال هستند و از حق دفاع خواهند كرد.
آنان مى گويند: سيدالشهداء در جلسه اى كه معاويه بر بالاى منبر، از خود و خاندانش تجليل مى كرد، حضور داشته و گفته هاى وى را تصديق مى كرده اند.
اما در جعلى بودن اين روايت كافى است كه حافظ ابن عساكر، پس از نقل آن مى گويد:
هذا حديث منكر ولا ارى اسناده متصلاً إلى الحسين.4
اين دروغ ها دردى را دوا نمى كند; چرا كه بى گمان يزيد و معاويه تا ابد روسياهان تاريخ هستند.
بزرگان علم حديث و حافظان اهل سنّت بر اين حقيقت تصريح مى كنند كه حديثى از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله در فضيلت معاويه وجود ندارد. برخى از آنان در شرح صحيح بخارى، در بيان فرق ميان معاويه و ساير صحابه و علّت تغيير عنوان باب او (باب ذكر معاويه) از عنوان ابواب ديگر (باب فضائل...)، به اين موضوع تصريح كرده اند.5
حال اگر در اين زمان افرادى پيدا مى شوند و در مقاله ها و سايت هاى اينترنتى سخنان پيروان مكتب ابن تيمّيه را مى زنند، مسلم است كه وضع فكرى آنان از كجا سرچشمه مى گيرد.
ما ديدگاه علماى اهل سنّت را درباره اين گروه تندرو بيان كرديم. وقتى حديث جعل مى كنند كه «روز عاشورا روز عيد و شادى است» بزرگان آنان همانند ابن جوزى، ابن كثير و عينى تصريح مى كنند كه اين احاديث ساخته ناصبى ها و پيروان قاتلان حسين بن على عليه السلام و براى آزار و اذيّت شيعيان بوده است.6
آن تندروان، بى حيايى را از حدّ مى گذرانند و حديث جعل مى كنند كه آن گاه كه پرنده اى به نام صرد7 بر روى دست پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله نشست، ايشان فرمودند: اين نخستين پرنده اى است كه روزه گرفت و آن روز، روز عاشورا بود!
حاكم نيشابورى مى گويد: اين از احاديثى است كه قاتلان حسين عليه السلام جعل كرده اند.8
1 . منهاج السنّه: 4 / 571 ـ572.
2 . تاريخ مدينة دمشق: 14 / 111; الوافي بالوفيات: 12 / 262.
3 . سوره هود: آيه 114.
4 . تاريخ مدينة دمشق: 14 / 114.
5 . ر.ك: فتح البارى: 7 / 81 .
6 . رجوع شود به صفحه: 30 ـ 31.
7 . حياة الحيوان دميرى: ماده «صُرَدْ».
8 . عينى در عمدة القارى: 11 / 118 و مرحوم مجلسى در بحار الانوار: 61 / 291 اين مطلب را از حاكم نيشابورى نقل كرده اند. در اين ميان برخى گمان كرده اند كه حاكم نيشابورى در كتاب المستدرك على الصحيحين به اين مطلب اشاره كرده است; از اين رو مى گويند كه اين مطلب در اين كتاب يافت نشده است. اما از كلام حاكم نيشابورى در بخش شهادت امام حسين عليه السلام كه مى گويد: «وقد ذكرت هذه الأخبار بشرحها في كتاب مقتل الحسين عليه السلام وفيه كفاية لمن سمعه ووعاه»; (المستدرك على الصحيحين: 3 / 177) استفاده مى شود كه وى كتابى به عنوان مقتل الحسين تأليف نموده و مطلب مزبور را در آن كتاب آورده است كه متأسّفانه اين كتاب نيز به دست ما نرسيده است.