بخش يكم
نگاهى به متن حديث غدير
متن حديث غدير
پيش از آن كه به بررسى سند «حديث غدير» بپردازيم و دلالت آن را بر خلافت و جانشينى بلافصل مولانا اميرالمؤمنين عليه السلام توضيح دهيم، ناگزيريم به دو متن از حديث غدير كه در مصادر معتبر اهل تسنّن آمده است اشاره نماييم:
به روايت احمد بن حنبل
احمد بن حنبل در كتاب مسند خود، به سند صحيح از زيد بن ارقم چنين نقل مى كند:
همراه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله در سرزمينى به نام «خمّ» فرود آمديم. پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله به نماز امر فرمود و در شدّت گرما نماز را به پا داشت و پس از آن براى ما خطبه اى ايراد فرمود. براى آن سرور ـ با پارچه اى كه بر درخت تنومندى انداخته بودند ـ سايبانى آماده شد. آن بزرگوار در ضمن خطبه اش چنين فرمود:
ألستم تعلمون؟ ألستم تشهدون أنّي أولى بكلّ مؤمن من نفسه؟;
آيا نمى دانيد؟ آيا شهادت نمى دهيد كه من به هر مؤمنى از خودش (در تمام امور) سزاوارترم؟
همه مخاطبان در جواب گفتند: آرى.
حضرت فرمود:
فمن كنت مولاه فإنّ عليّاً مولاه. اللهمّ عاد من عاداه ووال من والاه;1
هر كه من مولا و سرپرست او هستم، پس على مولا و سرپرست اوست. خدايا! دشمن بدار هر كه با على دشمنى ورزد; و دوست بدار آن كه با او از در دوستى درآيد.
به روايت نَسائى
اين روايت را نَسائى، نويسنده كتاب سنن، به سند صحيح از ابوالطّفيل، از زيد بن ارقم چنين نقل مى كند:
هنگامى كه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله از حجّة الوداع مراجعت مى فرمود، در غدير خمّ فرود آمد. امر فرمود كه زير درختان آن جا را جاروب كردند، سپس فرمود:
كأنّي قد دعيت فأجبت وإنّي تارك فيكم الثقلين، أحدهما أكبر من الآخر: كتاب اللّه وعترتي أهل بيتي، فانظروا كيف تخلّفوني فيهما، فإنّهما لن يفترقا حتّى يردا عليّ الحوض;
گويا به سوى حقّ تعالى فرا خوانده شده ام; از اين رو دعوت او را اجابت كردم. به راستى كه من در ميان شما دو گوهر گرانبها به جاى مى گذارم كه يكى از آن دو بزرگ تر از ديگرى است: قرآن كتاب خدا و عترتم كه اهل بيت من هستند. پس توجّه داشته باشيد كه پس از من با آن دو چگونه رفتار خواهيد كرد. همانا آن دو هرگز از يك ديگر جدا نمى شوند تا اين كه در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند.
سپس فرمود:
إنّ اللّه مولاي وأنا وليّ كلّ مؤمن;
به راستى كه خداوند مولا و سرپرست من است و من ولىّ و سرپرست هر مؤمنى هستم.
آن گاه دست على عليه السلام را گرفت و فرمود:
من كنت وليّه فهذا وليّه. اللهمّ وال من والاه وعاد من عاداه;
هر كس من سرپرست او هستم، پس اين (على) سرپرست اوست. خدايا! دوست بدار كسى كه او را دوست دارد، و دشمن باش با كسى كه با او دشمنى ورزد.
ابوالطّفيل مى گويد: به زيد بن ارقم گفتم: آيا خودت اين كلام را از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله شنيدى؟
زيد گفت: به راستى كه2 در آن سرزمين در زير آن درختان كسى نبود مگر اين كه با چشمانش آن حضرت را ديد و با گوش هايش اين كلام را از او شنيد.3
آن چه بيان شد دو متن از حديث شريف غدير بود كه به سند معتبر از زيد بن ارقم نقل شد.
1 . مسند احمد بن حنبل: 5 / 501، حديث 18838.
2 . در برخى از منابع آمده است: به خدا سوگند!
3 . فضائل الصحابة: 15، حديث شماره 45، خصائص اميرالمؤمنين عليه السلام: 96، حديث 79.