با توجّه به معنايى كه از زيارت بيان شد، هدف و حكمت از زيارت نيز روشن گرديد. حكمت زيارت پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله و پيشوايان معصوم عليهم السلام و تحمّل اين همه رنج ها، هزينه اموال و صرف وقت ها همه روشن مى شود و از طرفى، علّت آن همه تأكيدى كه بر زيارت ائمّه اطهار عليهم السلام ـ به ويژه زيارت سالار شهيدان امام حسين عليه السلام در كربلا و امام رضا عليه السلام در طوس ـ شده، معلوم مى گردد.
بديهى است كه عقايد وهّابيان پندارى بيش نيست، گرچه پاسخ آنان را خواهيم داد; اما اكنون سخن ما بر اساس رواياتى است كه از امامان معصوم عليهم السلام در اين باره وجود دارد.
بنابر معناى ياد شده از زيارت، هدف از اين زيارت ها، قصد كردن، توجه كامل و حضور قلب نسبت به پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله و ائمّه عليهم السلام و در خدمت آن بزرگواران بودن است.
به عبارت ديگر، انسان با اين زيارت ها خود را وقف اين خط و مسير مى كند و از خطوط و مسيرهاى ديگران عدول و اعراض مى نمايد.
ما به زيارت آن بزرگواران مى رويم تا خدا را زيارت كنيم; يعنى در خدمت خدا باشيم، او را قصد نماييم و به او توجّه نماييم و از ديگران عدول كنيم. با توجّه به اين هدف و حكمت مى بينيم در عبارات اذن ورود به حرم هاى مطهّر ـ چنان كه در كتاب هاى دعا و زيارت آمده است ـ به خداى تعالى خطاب مى كنيم و مى گوييم:
اللهمّ إنّك أكرم مقصود وأكرم مأتي وقد أتيتك متقرّباً إليك بابن بنت نبيّك;1
خداوندا! به راستى كه تو گرامى ترين هدف و گرامى ترين ميزبان هستى كه من به درگاه تو آمدم تا به وسيله فرزند پيامبر تو، مقرّب درگاه تو گردم.
آرى، ما در زيارت امام كاظم عليه السلام مثلاً به هنگام اذن ورود خداى تعالى را اين گونه مورد خطاب قرار مى دهيم كه مقصد من تو هستى و به سوى تو آمده ام و فرزند دختر پيامبرت را وسيله تقرّب به تو قرار داده ام.
عبارت ديگرى در اذن دخول حرم آمده كه دلالتش بر آن چه گفتيم واضح تر است:
الحمد للّه الّذي منَّ علينا بحكّام يقومون مقامه لو كان حاضراً في المكان;2
سپاس خدايى را كه با حاكمانى كه اگر خدا مكانى داشت آنان قائم مقام او بودند بر ما منّت گذارد.
بنابراين، هدف از زيارت كه به معناى توجّه است توأم با روى گردانى از غير، همانا توجّه تمام به سوى خداوند متعال و روى گردانى از غير اوست.
1. بحار الانوار: 99 / 14، حديث 9.
2. همان: 99 / 115.
چرايى تأكيد فراوان بر زيارات
اكنون اين پرسش مطرح مى شود كه چرا براى زيارات أئمّه عليهم السلام ـ به ويژه زيارت امام حسين عليه السلام ـ اين همه تأكيد شده است؟ چرا بايد هر شب جمعه براى زيارت سيّدالشهداء به كربلا رفت و زيارت را تكرار كرد؟
پاسخ اين پرسش نيز روشن شد; چرا كه با يك مرتبه زيارت، به همان اندازه ارتباط و تمايل و عدول از غير پيدا مى شود كه اگر اين عمل تكرار شود، ناگزير در نهاد انسان ملكه نفسانى مى شود و جزو واقعيت و حقيقت او مى گردد و انسان خواسته و ناخواسته در زمره عدول كنندگان از غير و قصد كنندگان خداوند متعال و ائمه اطهار عليهم السلام مى شود.
به سخن ديگر، انسان بر اثر اين زيارت و تكرار آن، حالت انقطاع از ديگران پيدا مى نمايد و ممحّض در زيارت شونده مى گردد و به جايى مى رسد كه هرگز مال، مقام و اغراض دنيوى ديگر نتوانند او را از اين شخص جدا كنند و به جاهاى ديگر متمايل نمايند.
آرى، انسان نيازمند است كه به اين درجه از ارتباط برسد; چرا كه او هر لحظه در معرض خطر است و امكان دارد به سبب كمترين خوف از كسى يا طمع به او و يا به اسباب ديگر، ارتباطش با اين جايگاه هدايت كم شود، يا كم ترين ارتباطى با جاهاى ديگر پيدا نمايد.
بنابراين، تكرار و كثرت بخشيدن به زيارت و ادامه آن و همواره حاضر شدن در بارگاه پيشوايان معصوم عليهم السلام، اين اثر را در پى خواهد داشت كه ناگزير زاير انقطاع پيدا مى كند و اگر انقطاع او حقيقى گردد، ديگر مطمئن خواهد شد و راه عدول و انحراف بسته خواهد شد و به راستى اين حالت چه قدر ارزشمند است!
منبع:کتاب با پیشوایان هدایتگر – 1
نوشته آیت الله سید علی میلانی