دليل ديگرى كه بر برترى اميرمومنان حضرت على عليه السلام تأكيد دارد، اين سخن پيامبر خدا صلى الله عليه وآله است كه فرمود:
فاطمة بضعة منّي;
فاطمه پاره تن من است.
بسيارى از بزرگان اهل سنّت، فاطمه عليها السلام را از ابوبكر و عمر برتر مى دانند; چرا كه او پاره تن پيامبر است و پيامبر خدا به اتّفاق نظر همه، از ابوبكر و عمر برتر است.1
هم چنين همه اتّفاق نظر دارند كه على مرتضى عليه السلام از فاطمه زهراء عليها السلام برتر است; در نتيجه اميرمومنان حضرت على عليه السلام از آن دو افضل هستند.
از سوى ديگر، بسيارى از علماى اهل سنت اذعان نموده اند كه داستان مباهله بر كمال فضيلت اهل بيت عليهم السلام دلالت دارد.
براى نمونه زمخشرى مى گويد: مباهله بهترين شاهد برترى اصحاب كساء است.2
ابن روزبهان مى گويد: شكى نيست كه اين آيه، بر فضيلت بسيار امير مؤمنان على عليه السلام اشاره دارد، اما تصريح و يا دلالتى بر امامت ايشان ندارد.3
در پاسخ به سخن ابن روزبهان بايد گفت: دست كم، اين آيه، بر برترى امير مؤمنان على عليه السلام اشاره دارد. از آن جا كه اين فضيلت، براى ديگران وجود ندارد; پس او از صحابه ديگر برتر است و برترى، امامت را در پى دارد.
فخر رازى نيز به دلالت آيه مباركه بر برترى على عليه السلام بر ديگر صحابه خدشه اى وارد نمى كند، بلكه با شيخ حمصى كه با استدلال به اين آيه، حضرت على عليه السلام را از ساير پيامبران برتر مى داند، بحث و مجادله مى كند. سخن او در ادامه خواهد آمد.
نيشابورى، نيز به پيروى از فخر رازى در معناى آيه مى نويسد:
يعنى هر يك از ما و شما، فرزندان و زنان و خويش و هر كس را كه به منزله نفس خود است به مباهله فراخواند.
آمدن خود پيامبر به مباهله از قرينه ذكر خود ايشان در آيه و نيز احضار و فراخوانى كسانى كه عزيزتر از جان هستند، دانسته مى شود.
هم چنين آوردن كسى كه به منزله نفس است، از اين قرينه فهميده مى شود كه انسان خودش را دعوت نمى كند... .
آيه دلالت دارد كه مى توان گفت: حسن و حسين عليهما السلام فرزندان رسول خدا صلى الله عليه وآله هستند; زيرا ايشان وعده دادند كه فرزندانشان را با خود مى آورد و آن دو را آوردند.
شيعه، از گذشته تاكنون با تكيه بر همين آيه على عليه السلام را از صحابه ديگر برتر مى داند; زيرا بر اساس آيه، نفس على عليه السلام مانند نفس محمد صلى الله عليه وآله است; مگر در مورد ويژگى هايى كه با دليل مشخص شود كه آن ويژگى به پيامبر اختصاص دارد.
شخصى به نام محمود بن حسن حمصى كه در رى ساكن بود و از متكلّمان دوازده امامى به شمار مى رفت على عليه السلام را از تمامى پيامبران به جز حضرت محمد صلى الله عليه وآله برتر مى دانست.
دليل او اين بود كه منظور از «أَنفُسَنا»، خود محمد صلى الله عليه وآله نبوده، بلكه مراد شخص ديگرى است; چرا كه انسان نفس خود را فرانمى خواند و اتّفاق نظر وجود دارد كه على بن ابى طالب عليهما السلام نمود و تجلّى اين شخص است... .
در برابر اين استدلال بايد گفت: مسلمانان همه بر اين باورند كه حضرت محمد صلى الله عليه وآله از پيامبران ديگر برتر است. مسلمانان به اجماع و اتّفاق نظر ـ البته تا پيش از آمدن شيخ حمصى ـ باور داشته اند پيامبر از غير پيامبر برتر است. هم چنين اجماع و اتّفاق نظر دارند كه على عليه السلام پيامبر نبوده است... .
بايد گفت: شكى نيست كه آيه بر فضيلت اصحاب كساء دلالت دارد. از همين روست كه پيامبر صلى الله عليه وآله، آنان را همراه خود كرد و در نام بردن، آن ها را بر نفس خود مقدّم نمود... .4
1 . فتح البارى: 7 / 132، فيض القدير: 4 / 421، المرقاة فى شرح المشكاة: 5 / 348.
2 . الكشّاف: 1 / 370.
3 . ابطال الباطل ـ (چاپ شده به همراه احقاق الحق): 3 / 63.
4 . تفسير نيشابورى (چاپ شده در حاشيه تفسير طبرى) 3 / 214 و 215.