ما شرح حال مفصّل و كامل عطيه عوفى را در كتاب هاى ديگر بيان كرده ايم،1 در آن جا يادآور شده ايم كه او از تابعان نامدار است.
حاكم نيشابورى درباره تابعين مى گويد:
بهترين افراد پس از صحابه كسانى هستند كه با آنان گفت و گو داشته و دين و سنت ها را از آنان گرفته و حفظ نموده اند; چرا كه آنان شاهد نزول وحى بوده اند.2
وى يكى از رجال احاديث كتاب الأدب المفرد بخارى است. هم چنان كه او از رجال صحيح ابوداوود نيز است.
ابوداوود درباره كتاب خود مى نويسد: در اين كتاب حديثى نياورده ام كه مردم به ترك كردن آن حديث اتّفاق نظر داشته باشند.
خطّابى نيز درباره صحيح ابو داوود مى گويد: در معارف دينى، كتابى مانند كتاب او (صحيح ابوداوود) نگاشته نشد. كتاب وى از نظر نگارش و عمق علمى، از صحيح مسلم و صحيح بخارى برتر است.3
هم چنين عطيه عوفى از رجال صحيح ترمذى است. كتابى كه نقل كرده اند خود ترمذى درباره اين اثر مى گويد:
اين كتاب را تأليف نمودم و به علماى حجاز ارائه كردم. آنان اين كتاب را تأييد كردند. به علماى عراق ارائه كردم. آنان نيز اين كتاب را تأييد كردند; نيز به علماى خراسان عرضه كردم. آنان نيز مانند علماى حجاز و عراق اين كتاب را تأييد كردند. هر كس اين كتاب را در خانه خود داشته باشد، گويا كه پيامبرى زنده و قادر به سخن گفتن در خانه اش وجود دارد.
هم چنين عطيه عوفى از راويان كتاب صحيح ابن ماجه نيز مى باشد. ابوزرعه پس از بررسى كتاب يادشده مى گويد: شايد در مجموع، سى حديث داراى سند ضعيف در اين كتاب يافت نشود.4
علاوه بر اين، عطيه از رجال مسند احمد نيز است. سيوطى به نقل از برخى علما درباره مسند احمد مى گويد: شرط احمد بن حنبل اين بوده كه فقط روايات صحيح را در كتابش بياورد.5
ابن سعد نيز عطيه را فرد ثقه و مورد اعتماد مى داند. دورى نيز به نقل از يحيى بن معين مى گويد: او فردى صالح است. ابوبكر بزّار مى گويد: او در شمار شيعيان قلمداد مى شود و مى نويسد: بيشتر مردم اهل علم از وى روايت نقل كرده اند.
با اين وصف، بايد پرسيد: چه كسانى او را ثقه و معتبر ندانسته اند؟
در اين جا نوبت به معرفى كسانى مى رسد كه درباره عطيه سخنانى مخالف با نظرات بالا داشته اند. جوزجانى و همفكرانش پس از او، عطيه را ثقه و معتبر نمى دانند.
گفتنى است ابن حجر عسقلانى درباره جوزجانى تصريح مى كند: او ناصبى و رويگردان از حضرت على عليه السلام بود... .
حافظ ابن حجر عسقلانى پيرامون نظر جوزجانى مى گويد: شايسته نيست سخن انسانِ بدعت پيشه را معتبر بدانيم.6
دليل ديدگاه اين افراد چه بوده است؟
دليل سخنان افرادى چون جوزجانى اين است كه عطيه حضرت على عليه السلام را از ديگران برتر مى دانست و وقتى از او خواسته شد به حضرت على عليه السلام دشنام دهد، به اين كار حاضر نشد، كه البته در برابر اين سرپيچى چهارصد ضربه شلاق خورد و ريشش را تراشيدند... .
اين شكنجه ها به دستور حجّاج بن يوسف بوده است. خداوند حجّاج و هم مسلك هاى وى را لعنت كند و آنان را در جايگاهى كه شايسته آنان است، جاى دهد.
1 . براى آگاهى بيشتر در اين باره، ر . ك: مع الدكتور السالوس في آية التطهير. از همين نگارنده.
2 . معرفة علوم الحديث: 41.
3 . المرقاة فى شرح المشكاة: 1 / 22.
4 . تذكرة الحفّاظ: 2 / 189.
5 . تدريب الراوى: 1 / 171 و 172.
6 . مقدّمة فتح البارى: 387.