و بنو زهره و بنو امیه(2) . در اینجا فقط کوتاهی از گفتار ابن ابی الحدید معتزلی حنفی مذهب را ذکر می نماییم که در این باره میگوید :
(( عمر کسی است که برای ابوبکر از مردم بیعت گرفت، و مخالفین را سرکوب نمود و او بود که شمشیر زبیر را هنگامی که شمشیر کشید تا حمله نماید، شکست و با دست به سینه مقداد کوبید، و سعد بن عباده را زیر دست و پا له کرد، و گفت : او را بکشید، خداوند او را بکشد، او بود که بینی حباب بن منذر را به خاک مالید، و او بود که افرادی را که به خانه فاطمه سلام الله پناه برده بودند به قتل و آتش زدن تهدید نمود، و آنها را از خانه فاطمه سلام الله بیرون کشید و اگر او نمی بود، خلافت برای ابوبکر صورت نمی گرفت.))(3)
و نیز شاید از شرایط اجماع باشد که علی علیه السلام را به زور به مسجد برده و او را وادار به بیعت نمودند، و آنگاه که امتناع ورزید، او را به قتل تهدید کردند؟!! که حضرت فرمودند :
(( و اذا تقتلون عبدالله و اخا رسوله ))(4)
(( در این صورت بنده خدا ، و برادر رسول خدا را می کشید))
و عمر در جواب گفت :
(( اما عبدالله فنعم، و اما اخا رسوله؛ فلا))(5)
(( اینکه گفتی بنده خدا، پس آری تو بنده خدا هستی، و اما اینکه گفتی برادر رسول خدا صلی الله علیه و آله ، هرگز)) آیا چنین بیعتی از سوی اهل ( حل و عقد) را در چنان شرایطی ، می توان اجماع نامید؟ تازه کدام اهل ( حل و عقد)؟؟به گفته نویسنده معاصر مصری، دکتر احمد محمود صبحی:
(( اهل ( حل و عقد) چه کسانی بودند؟ آنانی که خود محور اختلاف و نزاع بودند..... آنان معتقد بودند که هر یک برای خلافت شایسته تر از دیگری است، طلحه در تعیین عمر از سوی ابابکر، اعتراض می کند، تمایلات شخصی در شورای خلافت که از سوی عمر تعیین شده، نقش اصلی را ایفا می کند، برخی از آنان به کینه توزی توجه نموده ، و بعضی دیگر جانب داماد خود را می گیرد. شروط تهدید آمیز عمر روشن می سازد که او خود نیز از درگیری آنان بی اطلاع نبوده است .
پي نوشت:
1- شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ، ج 1 ، ص 215
2- صحیح مسلم، ج5، ص 152. صحیح بخاری، ج 5، ص 82،
3- شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ، ج 1 ، ص 174
4- الامامه و السیاسه ، ابن قتیبه، ص 13
5- نظریه الامه لدی الشیعه الانثی عشریه ، ص 100-101