آیا بخاری و کتاب صحیحش قابل اعتماد است ؟

بخاري و دشمني با اهل بيت(ع)
ذهبی یکی از برجسته ترین علمای اهل سنت در کتاب خود یعنی سیر اعلام النبلاء ، جلد چهارم، صفحه 214 آورده است:
عِمْرَانُ بنُ حطَّانَ بنِ ظبْيانَ السّدُوْسيُّ البصْرِيُّ مِنْ أَعيانِ العلَماءِ، لكِنّهُ مِنْ رُؤُوْسِ الخوَارِجِ.
یعنی: عمران به حطان بن ظبیان السدوسی البصری، یکی از علمای برجسته است. اما او از پیشوایان و رئوس خوارج بود.
سیر اعلام النبلاء ، شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد الذَهَبي ، متوفای 748 هـ ، ج4 ، ص 214، مؤسسة الرساله بیروت، الطبعه الحادیة العشر ، 1417 هـ / 1996 م .
لینک تصویری کتاب در اینترنت:
http://www.archive.org/stream/siar_noblaa/04#page/n213/mode/2up
این هم لینک متن کتاب:
http://islamport.com/w/trj/Web/2129/2123.htm
خوب تا اینجا واضح شد که «عمران بن حطان» از علمای برجسته و از خوارج بود! لازم به ذکر است که این شخصیت از شعرای بزرگ نیز می باشد.
و اما  باز هم ذهبی در همان کتابِ یاد شده در صفحه بعدی یعنی در صفحه 215، یکی از اشعار «عمران بن حطان» را نقل کرده است:
وَمِنْ شِعْرِهِ فِي مَصْرَعِ عَلِيٍّ بنَ أبي طالِب:
يا ضـرْبةً مِنْ تــقيٍّ ما أَرَادَ بِها        إِلاَّ لِيبلغَ مِنْ ذِي العَرْشِ رِضوَانا
إِنِّي لأَذْكُرُهُ حِــيْناً فَأَحْـسبُهُ        أَوْفى البــــرِيَّةِ عِـندَ اللهِ مـيزَانَا
یعنی: از اشعار عمران بن حطان درباره قتل علی بن ابی طالب به صورت زیر است:
ترجمه بیت اول: چه ضربتی آورد (ابن ملجم مرادی بر فرق علی) که ضربتش از نهایت تقوا بود. که با این ضربت صاحب عرش (خداوند) از دست او راضی گردید.
ترجمه بیت دوم: وقتی من (ابن ملجم مرادی) را به یاد می آورم، (به خاطر ضربتی که بر فرق علی آورد) او را از وفادارترین خلایق نزد خداوند به حساب می آورم.
سیر اعلام النبلاء ، شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد الذَهَبي ، متوفای 748 هـ ، ج4 ، ص 21۵، مؤسسة الرساله بیروت، الطبعه الحادیة العشر ، 1417 هـ / 1996 م .
لینک تصویری کتاب در اینترنت:
http://www.archive.org/stream/siar_noblaa/04#page/n213/mode/2up
این هم لینک متن کتاب:
http://islamport.com/w/trj/Web/2129/2124.htm
خوب خواهران و بردارن، خوب توجه کنید که این آقای «عمران بن حطان» با این شعرش، چگونه «ابن ملجم مرادی ملعون» را به خاطر به شهادت رساندن حضرت علی (ع) مدح و ستایش می کند. تا جاییکه او را به خاطر کاری که کرد، او را با تقواترین و وفادارترین خلایق به شمار می آورد.
در اصل، این ادبیات شعری و عقیدتی و مذهبی بنی امیه است که در آن هرکس علی (ع) ، را به قتل برساند، او از متقین خواهد بود و اگر پیرو علی (ع) باشد، آنگاه دیگر نه تقوا و نه دینی خواهد داشت. دقیقاً این همان دینی است که بنی امیه برای اهل سنت بنا ساخت. که آقایان و علمای اهل سنت از آن دفاع می کنند. و اگر چنین نبود، آنگاه می آمدند و از همچین افرادی تبرئه می جستند! لکن ما این چنین نمی بینیم. و همواره از عمران بن حطان و دیگر افراد خوارج و بنی امیه به خوبی یاد می کنند تا جایی که بلافاصله بعد آوردن نام آنها ، جمله «رضی الله عنه» و یا «رضی الله عنهم» را به کار می برند. واقعاً من نمی دانم کی و چه موقع خداوند از دست آنها راضی بود!!! آقایان اهل سنت چه پاسخی در این باره دارید؟!
اما ادامه بحث ما: شاید از خود بپرسید که داستان «عمران بن حطان» چه ارتباطی به «بخاری» دارد؟!! نه ای برادران و خواهران محترم، اگر مبحث ما فقط به «عمران بن حطان» مرتبط بود، ما هیچ گونه مشکلی نداشتیم. اما مشکل ما اینجاست که اهل سنت می گویند که آقای بخاری با تقواترین و صادق ترین مردم بود!! مشکل ما اینجاست که اهل سنت می گویند که آقای بخاری، کتابش صحیح ترین کتاب ها بعد از کتاب خداوند متعال است!!!
حال، اگر کتاب صحیح بخاری ، صحیح ترینِ کتب، بعد از قرآن باشد، آیا جایز است که آقای بخاری در آن روایتی را نقل کند که در سند آن، شخصیتی همچون «عمران بن حطان» موجود باشد؟! عمران بن حطانی که از پیشوایان خوارج بود؛ کسی که قاتل حضرت علی (ع) را مدح کرده است؛ آقایان اهل سنت، مگر نه این است که حضرت علی (ع) در نزد شما، خلیفه چهارم و یا اینکه در عقایدتان او را جزو عشره مبشره (ده یار بهشتی) می دانید؟؟ چرا بخاری این چنین کرده است؟! دوست و دشمن را در یک کتاب جمع آوری کرده است؟ آیا میشه باور کرد که بخاری از شخصیتی مثل «عمران بن حطان» بیزاری جسته است؟ نه والله هرگز چنین نیست. اگر این طور بود، باید حتی نام او را همراه با لعنت ذکر می کرد، همانطور که نام ابولولوء (قاتل عمر بن الخطاب) را با لعنت ذکر می کنید.
مگر نه این است که در کتاب هایتان از قول پیامبر اسلام (ص) نقل می کنید: «مَنْ أَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُمْ» ؛ یعنی: هر کس از عمل و رفتار قوم یا گروهی خشنود باشد، با آنها محشور خواهد شد... «عمران بن حطان» همانطور که در اشعارش خواندیم، از عمل «ابن ملجم» (علیه العنه) که امام زمان خود را کشت، راضی و خشنود بود، و همین طور بخاری بدون اینکه از اینان بیزاری جوید ، از آنها حدیث نقل می کند!!! یعنی «عمران بن حطان» در نزد بخاری از ثقات (یعنی جزو افراد مطمئن و قابل اعتماد) محسوب می شود. پس شما اهل سنت، لطفاً از عقاید خود باز گردید و یا اینکه اعتراف کنید که بخاری هم تابع خوارج بود!!!
حال، روایتی که بخاری نقل کرده است را برایتان باز گو می کنیم:
بخاری در صحیح خود، کتاب اللباس، بابِ «لبس الحریر و افتراشه» ، حدیث شماره 5۴۹۷ آورده است:
حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ حَدَّثَنَا عُثْمَانُ بْنُ عُمَرَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْمُبَارَكِ عَنْ يَحْيَى بْنِ أَبِي كَثِيرٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ حِطَّانَ قَالَ سَأَلْتُ عَائِشَةَ عَنْ الْحَرِيرِ...
صحيح البخاري، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري، ج ۵، کتاب اللباس، باب ««لبس الحریر و افتراشه» ، ح ۵۴۹۷ ، الناشر: دار ابن كثير ، اليمامة - بيروت، الطبعة الثالثة ، 1407 - 1987 .
این لینک تصویری کتاب در اینترنت: (در لینک زیر حدیث شماره ۵۸۳۵ موجود است!)
http://www.archive.org/stream/sahihboukharisoultania/boukharisalafia#page/n1665/mode/2up
این هم لینک متن کتاب:
http://islamport.com/w/mtn/Web/3007/9973.htm
http://www.al-eman.com/hadeeth/viewchp.asp?BID=13&CID=165#s91
همان طور که می بینید در سند این روایت شخصیتی همچون «عمران بن حطان» موجود است.
علامه البانی، در کتاب مختصر صحیح بخاری ، جلد 4 ، صفحه 39، ضمن نقل همین حدیث در پاورقی آورده است: (با دقت خوانده شود)

عمران بن حطان من رؤساء الخوارج و شعرائهم، و هو الذی مدح ابن ملجم الشقی قاتل سیدنا علیّ بالأبیات المشهوره، قال بعضهم: انما اخرج له البخاری علی قاعدته فی تخریج احادیث المبتدع اذا کان صادق اللهجه متدینا.
یعنی: عمران بن حطان از پیشوایان خوارج و از شعرای آنها بود، او کسی است که ابن ملجم الشقی ، قاتل علی بن ابی طالب را با همان ابیات مشهورش مدح کرده است! بعضی از آنها می گویند: بخاری از او (یعنی عمران بن حطان) بر قاعده نقل احادیثش که بر پای بدعت گذاری است حدیث نقل کرده است! حتی اگر او صادق ترین و متدین ترین مردم باشد!
مختصر صحیح البخاری، محمد ناصر الدین الألباني، ج 4، ص 39 ، مکتبة المعارف للنشر و التوزیع ـ الریاض ، الطبعه 1422 هـ .
لینک تصویری کتاب در اینترنت:
http://www.archive.org/stream/islamic_books/msbukari4#page/n38/mode/2up
این هم لینک دانلود کتاب (جلد چهارم):
http://www.archive.org/download/Albany6/msbukari4.pdf
نکته قابل توجه این است که علامه البانی، «ابن ملجم» را شقی ترین مردم می داند! اما او نمی تواند کار بخاری را در زمینه نقل احادیث از اشخاصی همچون خوارج توجیه کند؛ لذا می گوید: «قال بعضهم» یعنی «بعضی از آنها می گویند»؛ حال، این بعضی ها کی هستند؟ خدا می داند! زیرا آیا علامه البانی، می تواند بخاری را در نقل حدیث، ساقط کند؟ می تواند کار او را توجیه کند؟ هرگز! برای همین است که می گوید : «بعضی از آنها می گویند» که قاعده ی بخاری در نقل احادیث، بر پایه ی بدعت گزاری است! آری، بخاری طبق گفته ی علامه البانی در نقل احادیث، بدعت گزار است... این عین کلام علامه البانی است. (اگر متوجه نشدید، بار دیگر، کلام علامه البانی و ترجمه ی کلامش که در فوق مذکور است را با دقت بخوانید!)
پس ای محققینی که به صحیح بخاری رجوع می کنید، خوب بدانید که قاعده نقل حدیث در این کتاب به چه صورت است؟! آری طبق گفته عالم اهل سنت، بر پایه ی بدعت گزاری استوار است.

آقایان اهل سنت:
از یک سو آقای بخاری طبق قاعده اش از مبتدعین نقل حدیث می کند، و از سوی دیگر شیعیان نیز در نزد شما بدعت گزارند! چرا شما این نوع بدعت ها که در کتبتان علنی تصریح شده اند، را جایز می دانید ولی وقتی به مذهب شعیان می نگرید، کل این مذهب درخشان، را بدعت گزار می خوانید؟ از این طرز تفکر شما نتیجه می گیریم که در نزد شما دو نوع بدعت موجود است! 1- بدعت های جایز ! 2- بدعت های ناجایز! بدعت های جایز در کتب و منهج اعتقادی شماست که برای صحیح بخاری ثابت شد و بدعت های ناجایز بدعت هایی هستند که شیعیان را به آنها متهم می سازید.
همان طور که می دانید پیامبر اکرم (ص) فرمود: «كل بدعة ضلالة وكل ضلالة في النار » یعنی : « هر بدعت ضلالت و گمراهي است، و هر گمراهي و ضلالت در آتش جهنم است» . گویا در نزد اهل سنت این گونه نیست، یعنی بعضی از بدعت ها انسان را به بهشت روانه می کند!!! همانطور که در صحیح بخاری مشاهده شد، و بدعت هایی دیگر وجود دارد که انسان را به جهنم سوق می دهند، همانطور که شیعیان را به آن متهم می سازند.
نتیجه گیری:
نتیجه 1: ثابت شد محمد بن اسماعیل بخاری بدعت گزار است.
نتیجه 2: ثابت شد محمد بن اسماعیل بخاری دشمن حضرت علی (ع) بود، زیرا از پیشوای خارجیان یعنی عمران بن حطانی که ابن ملجم (علیه العنه) را مدح کرده است، حدیث نقل می کند.
نتیجه ۳: بخاری تابع خوارج بود.
نتیجه ۴: اهل سنت از خوارج تبرئه نمی جویند و همیشه آنها را با خوبی و خوشی یاد می کنند، به طوریکه لفظ «رضی الله عنه و یا عنهم» را برای خوارج به کار می برند.
نتیجه ۵: کتاب بخاری طبق قاعده اش که بر پایه ی بدعت گزاری است، از درجه ی اعتبار ساقط است. (برگرفته از کلام علامه البانی)
نتیجه ۶: در نزد اهل سنت، هر بدعتی انسان را گمراه و به جهنم روانه نمی کند، بلکه بدعت هایی نیز وجود دارند که انسان را به بهشت سوق می دهند!!!
در اینجا چند مطلبی را در مورد امام جعفر صادق (علیه السلام) از کتب اهل سنت نقل می کنیم:
احمد ذهبی، یکی از علمای معروف اهل سنت، در کتاب میزان الاعتدال ج 2 ، ص 143 آورده است:
جعفر بن محمد بن على بن الحسين الهاشمي، أبو عبد الله أحد الائمة الاعلام، بر صادق كبير الشأن، لم يحتج به البخاري.
یعنی: جعفر بن محمد بن علی بن الحسین هاشمی، ابوعبدالله، یکی از پیشوایان مشهور است. (جعفر بن محمد) نیکوکار، دارای شخصیت عظیم و والامرتبه است. اما بخاری به ایشان استناد نمی کند. (یعنی از امام جعفر صادق حدیث نقل نمی کند).
کتاب ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج 2 ، ص 143 – 144 ، شمس الدين محمد بن أحمد الذهبي، المتوفی سنة 748 هـ ، الناشر دار الكتب العلمية ــ بیروت، سنة النشر 1995 م .
متن کتاب در اینترنت:
http://islamport.com/w/trj/Web/1240/416.htm
آري بخاري از امام صادق (علیه السلام) با ‌آن همه شهرت به زهد و راستگوئي و ديانت، حتي يک حديث هم در کتاب خود نقل نکرده است ولي از خوارج امثال عمران بن حطان که شعر در مدح ابن ملجم قاتل حضرت علي (ع) گفته است و نيز از دشمنان و جنگ کنندگان با آن امام، امثال عمرو عاص و عبدالله بن زبير و معاويه و سمره بن جندب و از شخص گمنامي که فقط دو سه سال زمان پيغمبر را درک کرده بود، مانند ابوهريره که در برابر پولِ معاويه، آن همه حديث در مدح معاويه و خاندانش و نکوهش علي و اهل بيت جعل کرد، بيشتر احاديث خود را از آنها نقل کرده است. (۱)
آقایان اهل سنت مگر امام جعفر صادق (ع) ، فقیه نبود؟ مگر متدین نبود؟ مگر صادق نبود؟ مگر از پیشوایان مشهور نبود؟
باز در مورد امام جعفر صادق (ع) اضافه می کنم:
ابن حبان در کتاب الثقات ج 6 ، ص 131 آورده است:
جعفر بن محمد بن على بن الحسين بن على بن أبى طالب رضي الله عنهم كنيته أبو عبد الله يروى عن أبيه وكان من سادات أهل البيت فقها وعلما وفضلا...
یعنی: جعفر فرزند محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب، که کنیه اش اباعبدالله است؛ از پدرش حدیث نقل می کند و ایشان از سادات اهل بیت که در فقه و علم متبحر و با فضیلت بود.
کتاب الثقات، ج 6، ص 131 ، محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التميمي ، الناشر : دار الفكر ، الطبعة الأولى ، 1395 – 1975 .
متن کتاب در اینترنت:
http://islamport.com/w/trj/Web/2941/2243.htm
جمال الدین المزی در کتاب معروف تهذیب الکمال ، ج ۵ ، ص ۷۸ آورده است:

جعفر بن محمد ثقه، لا يسأل عن مثله.
یعنی: جعفر بن محمد ثقه است، از مثل چنین کسی سؤال نمی شود.
کتاب تهذیب الکمال، يوسف بن الزكي عبدالرحمن أبو الحجاج المزي ، ج ۵ ، باب من اسمه جعفر ، ص ۷۸، النشار : مؤسسة الرساله ــ بیروت، الطبعه الاولی، ۱۴۰۰ هـ ، ۱۹۸۰ م .
متن کتاب در اینترنت:
http://islamport.com/w/trj/Web/2968/1951.htm
حال توجه کنید که ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه ، ج 7 ص 533 چه آورده است:
الائمة الأربعة ليس فيهم من اخذ عن جعفر شيئا من قواعد الفقه لكن رووا عنه أحاديث... و قد استراب البخاري في بعض حديثه !!!
ترجمه: از ائمه چهارگانه (منظور چهار امام اهل سنت یعنی : ابوحنیفه ، مالک بن أنس، محمد بن ادریس شافعی و احمد بن حنبل) احدی نبود که از قواعد فقه از جعفر بن محمد چیزی بیاموزد (2)، اما از او (یعنی امام جعفر صادق) احادیث نقل کرده اند. و قطعاً بخاری از نقل کردن احادیث او (یعنی امام جعفر صادق)، خوف و ترس داشت!
کتاب منهاج السنة النبوية ، ج 7 ، ص 533 ، أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني، الناشر: مؤسسة قرطبة ، الطبعة الأولى ، 1406 .
متن کتاب در اینترنت:
http://islamport.com/w/tym/Web/3420/2522.htm
به این روایت بخاری دقت کنید:
حدثنا عصام بن خالد حدثنا حريز بن عثمان : أنه سأل عبد الله بن بسر صاحب النبي (ص)...
کتاب صحيح البخاري، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري، ج 3، کتاب المناقب، باب 20ــ صفة النبی، ح 3353، الناشر : دار ابن كثير ، اليمامة ــ بيروت ، الطبعة الثالثة ، 1407هـ ــ 1987م .
همانطور که در روایت فوق مشاهده می کنید، در سلسله حدیث، فردی به نام «حریز بن عثمان» دیده می شود! حال این «حریز بن عثمان» کیست؟ چه کاره است؟ اگه می خواهید درباره این شخصیت بدونید، خواهشاً مقاله را نیمه کاره رها نکنید وتا آخر آن را بخوانید و ببینید که بخاری از چه اشخاصی ، حدیث نقل می کند!
در مورد حریز بن عثمان چه می دانید؟!
یوسف المزی یکی از علمای نامی اهل سنت، در کتاب تهذیب الکمال، بعد از ذکر نام حریز بن عثمان، در پاورقی آورده است:
(حریز بن عثمان) كان يلعن علي بن أَبي طالب رضوان الله عليه بالغداة سبعين مرة وبالعشي سبعين مرة ، فقيل له في ذلك ، فقال : هو القاطع رؤوس آبائي وأجدادي بالفؤوس.
یعنی: حریز بن عثمان، علی بن ابی طالب را در وقت ناهار 70 مرتبه و در وقت شام 70 مرتبه، لعن می کرده است! درباره این رفتار و عمل، از حریز بن عثمان پرسید شد؛ پس گفت: (علی بن ابی طالب) کسی است که پدران و اجدادم را در جنگ ها، کشته است. (برای همین است که او را لعن می کنم).
کتاب تهذیب الکمال، یوسف بن الزكي عبدالرحمن أبو الحجاج المزي، ج 5 ، باب جعفر بن إیاس، ص 579، مؤسسة الرسالة ــ بيروت، الطبعة : الأولى ، 1400 هـ ــ 1980م .
عینِ همین مطلب در کتاب المجروحین به آدرس زیر موجود است:
کتاب المجروحین، أبو حاتم محمد بن حبان البستي، ج 1، باب الباء، ص 268، الناشر : دار الوعي ــ حلب.
شمس الدین الذهبی، در کتاب میزان الاعتدال آورده است:
حريز بن عثمان كان متقنا ثبتا لكنه مبتدع.
یعنی: تقوا و پرهیزگاری حریز بن عثمان (در نزد ما) اثبات شده است لکن بدعت گذار بود.
کتاب ميزان الاعتدال في نقد الرجال، شمس الدين محمد بن أحمد الذهبي، متوفی سنة 748 هـ ، ج 2، ب حریز، ص 218، الناشر دار الكتب العلمية ــ بیروت، سنة النشر 1995 م .
من نمی دونم که چطور از یک سو می تونه پرهیزگار باشه و از سوی دیگر بدعتگذار!!! مگر بهشت و جهنم با هم پیوند دارند؟! مگر می شود هم بر حق بود هم بر باطل؟
و نیز ابوعبدالله ذهبی در کتاب الکاشف آورده است:
(حریز بن عثمان) ثقة له نحو مائتي حديث وهو ناصبي.
یعنی: حریز بن عثمان، ثقه و قابل اعتماد است که از او حدود 200 حدیث نقل شده ، اما او ناصبی بود. (ناصبی یعنی کسی که نسبت به اهل بیت ، بغض و دشمنی داشته باشد).
کتاب الكاشف في معرفة من له رواية في الكتب الستة، حمد بن أحمد أبو عبدالله الذهبي الدمشقي، ج 2، فصل جوانب الرکن الثالث، باب حرف الحاء، ص 319، ح 986 .
ناصبی بودنِ و ثقه بودنِ حریز بن عثمان در کتب زیر نیز، به اثبات رسیده است:

کتاب المغني في الضعفاء، الإمام شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان الذهبي، سنة الولادة 673هـ/ سنة الوفاة 748هـ ، ج 1 ، ص 154 .
کتاب الرواة الثقات المتكلم فيهم بما لا يوجب ردهم، لإمام الحافظ أبي عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان الذهبي، سنة الولادة 673هـ / سنة الوفاة 748 هـ ، ج 1 .
کتاب شذرات الذهب، عبد الحي بن أحمد بن محمد العكري الحنبلي، سنة الولادة 1032هـ/ سنة الوفاة 1089هـ ، ج 1 ، باب سنة ثلاث وستين ومائة، ص 257 ، الناشر دار بن كثير ــ دمشق ، سنة النشر 1406هـ .
در کتب دیگری همچون: مناهج المحدثین، من تکلم فیه و هو موثق و ... نیز آمده است.
باز هم مشخص نيست چطور میشود که یک شخص از یک سو دشمنی و عداوت نسبت به اهل بیت داشته (یعنی ناصبی باشد) و از سوی دیگر ثقه و قابل اعتماد هم باشد. مگر نواصب و دشمنان اهل بیت، در نزد اهل سنت محترم و مورد اعتماد اند؟؟؟
در کتاب های زیرین، جمله ی زیر درباره حریز بن عثمان آمده است:
إِنَّهُ كَانَ يُبْغِضُ أَبَا الحَسَنِ عَلِيَّ بنَ أَبِي طَالِبٍ.
یعنی: همانا که حریز بن عثمان، نسبت به ابالحسن علی بن ابی طالب، بغض و کینه و دشمنی داشته است.
کتاب سير أعلام النبلاء، شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد الذَهَبي، ج 9 ، ب 118 ، ص 365 ،  الناشر : مؤسسة الرسالة ــ بیروت .
کتاب تهذیب الکمال، یوسف بن الزكي عبدالرحمن أبو الحجاج المزي، ج 5 ، باب جعفر بن إیاس، ص 577، مؤسسة الرسالة ــ بيروت، الطبعة : الأولى ، 1400 هـ ــ 1980م .
کتاب تاریخ مدینة دمشق، ابي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي، سنة الولادة 499/ سنة الوفاة 571 ، ج 12 ص 350، الناشر: دار الفكر ــ بیروت ، سنة النشر 1995 .
کتاب صفوة الصفوه، عبد الرحمن بن علي بن محمد أبو الفرج، ج 3 ، ص 18، الناشر : دار المعرفة ــ بيروت، الطبعة الثانية ، 1399 هـ ــ 1979 م  .
کتاب طبقات الحنابله، أبو الحسين ابن أبي يعلى ، محمد بن محمد (المتوفى : 526هـ) ، ج 1، طبقة الاولي، باب السین، ص 167، الناشر : دار المعرفة ــ بيروت .

کتاب تاریخ بغداد، أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي، ج 8 ، باب ذکر من اسمه حریز، ص 268، الناشر : دار الكتب العلمية – بيروت .
در کتب دیگری همچون، ریاض النضره ، جواهر المطالب، معرفة علوم الحدیث ، العقل و الفضله، تهذیب التهذیب، تاریخ الاسلام للذهبی و ... نیز آمده است.
از مطالب فوق نتیجه می شود که حریز بن عثمان:
1- شخصیتی که حضرت علی (ع) را در وقت ناهار و شام، هر کدام 70 مرتبه لعن می کرده است. و همچنین دشمنی و عداوت نسبت به امام (ع) داشته است.
۲- شخصیتی که ناصبی است. (یعنی نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) بغض و عداوت داشته است).
۳- شخصیتی بدعت گذار بود.
به سخن حضرت علي (ع) كه در زیر آورده ام دقت کنید:
قَالَ عَلِيٌّ : وَالَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ إِنَّهُ لَعَهْدُ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِلَيَّ أَنْ لَا يُحِبَّنِي إِلَّا مُؤْمِنٌ وَلَا يُبْغِضَنِي إِلَّا مُنَافِقٌ .
یعنی: حضرت علی (ع) فرمود: سوگند به آنكه دانه را شكافته و جانداران را آفريده، سخنی است که پیامبر امی (ص) آن را برایم تضمین کرد (و آن این است) : کسی مرا دوست ندارد الا آنکه او مؤمن و هیچ کسی نسبت به من بغض و عداوت ندارد الا اینکه او منافق باشد.
کتاب الجامع الصحيح المسمى صحيح مسلم، أبو الحسين مسلم بن الحجاج بن مسلم القشيري النيسابوري، ج ۱، کتاب الایمان، ب ۳۵، ص ۶۰، الناشر : دار الجيل بيروت + دار الأفاق الجديدة ـ بيروت .
این حدیث در صحاح سته، خصوصاً صحیح مسلم موجود است. و از طرفی این روایت آنقدر معروف و متواتر است که آن را در بیش از 300 کتاب اهل سنت یافتم!
حال ما از این حدیث چه نتیجه ای می گیرم؟ نتیجه می گیریم که حضرت علی (ع) معیار تشخیص مؤمن و منافق هستند. پس حریز بن عثمان که ناصبی و مبغض حضرت علی (ع) بود، منافق است. خداوند در قرآن به منافقان وعده ی جاودانگی در جهنم داده و آنها را لعنت کرده است.
وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ هِيَ حَسْبُهُمْ ۚ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِيمٌ . (توبه / 68)

یعنی: خدا آتش دوزخ را به مردان و زنان منافق و کافران وعده داده، در آن جاودانه خواهند ماند، همان برای آنان بس است و خدا لعنتشان کرده و برای آنان عذابی پایدار است.
إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا . (نساء /145)
یعنی: بی تردید منافقان در پایین ترین طبقه از آتش جهنم اند، و هرگز برای آنان یاوری نخواهی یافت.
حالا برگردیم سراغ بخاری:
بخاری وقتی از حریز بن عثمان حدیث نقل کرده است ، یعنی او را جزو افراد ثقه (قابل اعتماد) به شمار آورده است. یعنی یک منافق و ناصبی و ملعون در نزد بخاری ثقه است. در اصل رجال بخاری (یعنی اشخاصی که از آنها حدیث نقل می کند) شامل اهل بیت و مؤمنین و مناقفین و خوارج و نواصب و... هستند. و علمای اهل سنت بی برو برگرد همه را موثق و قابل اعتماد می دانند. یعنی منافق و مؤمن در نزدشان یکی هستند .
مثلاً شمس الدین احمد ذهبی، در کتاب سیر اعلام النبلاء، درباره حریز بن عثمان آورده است:
قَالَ أَحْمَدُ بنُ حَنْبَلٍ: حَرِيْزٌ: ثِقَةٌ، ثِقَةٌ، ثِقَةٌ .
یعنی: امام احمد بن حنبل گفت: حریز مورد اعتماد و ثقه است (احمد بن حنبل با سه بار گفتن کلمه ثقه، می خواهد تاکید کند).
کتاب سیر اعلام النبلاء، شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد الذَهَبي، ج 7 ، ص 81 ، الناشر : مؤسسة الرسالة ــ بیروت .
آقایان اهل سنت خوب بدانید که علمای شما ، در مورد افراد ناصبی و مبغضِ اهل بیت (علیهم السلام) چه می گویند؟! آنها را در نهایت تقوا و پرهیزگاری می شمارند. آنها را ثقه و قابل اعتماد می دانند، بر آنها ترحم می کنند!
الله اکبر ، آیا آشکار تر از این می خواهید؟ این آشکار نیست که بخاری دشمن اهل بیت بود؟ این آشکار نیست که علمای شما هم به تبع بخاری ، دشمن حضرت امیرالمؤمنین (ع) اند؟
من نمی دونم شما چی فکر می کنید؟ مگر می شود کسی هم دوستدار خدا باشد هم شیطان؟ شاید بعضی ها بگویند که بخاری از حضرت علی (ع) حدیث نقل کرده، پس دشمن نیست! نه عزیزان! مگر می شود با دوست و دشمن، خوب بود؟ هم بهشت را می خواهید هم جهنم؟ یا دوست یا دشمن... یا بهشت یا جهنم! هر دو با هم نمی شود. آیا این سخن منطقی نیست؟

قضاوت با شما خوانندگان.
برگرفته از وبلاگ دفاع از حريم تشيع (با اندکي تغيير)
پی نوشت ها:
1- بخاری و مسلم در صحیحین از ابو هریره که کمتر از دو سال با پیامبر معاشرت داشت، 2530 حدیث نقل می کنند، در حالی که از امام علی (ع) که تمام عمرش با رسول الله (ص) بود فقط 20 حدیث نقل کرده اند.
2 - ابن تیمیه در اینجا کتمان حقیقت می کند در حالی که ابوحنیفه از شاگردان امام جعفر صادق (ع) بود. ابن ابی الحدید در مقدمه کتابش (شرح نهج البلاغه) آورده است که ابو حنیفه از شاگردان (کوچک) امام صادق (ع) بود.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن