مجلس بيستم روز سه شنبه چهار شب از ماه رمضان 367 مانده

امالی شیخ صدوق


1- رسول خدا (ص) ميفرمود:
به راستى در على (ع) چند خصلت است كه اگر يكى از آنها در همه مردم بود در فضل آنها بس بود گفته او هر كه من مولاى اويم على مولاى من است و گفته او على از من چون هارونست از موسى و گفته او على از منست و من از او و گفته او على نسبت بمن چون خود من است طاعتش طاعت منست و نافرمانيش نافرمانى من و گفته او جنك با على جنگ با خداست و سازش ‍ با على سازش با خداست و گفته او دوست على دوست خدا است و دشمن او دشمن خدا و گفته او على حجت خدا و خليفه او است بر بندگانش و گفته او دوستى على ايمانست و بغض او كفر است و گفته او حزب على حزب خداست و حزب دشمنانش حزب شيطان و گفته او على با حق است و حق با او است از هم جدا نشوند تا سر حوض بر من در آيند و گفته او على قسيم بهشت و دوزخ است و گفته او هر كه از على جدا شود از من جدا شده و هر كه از من جدا شود از خداى عز و جل جداست و گفته او شيعيان على همان كامجويان روز قيامتند.

2- رسول خدا (ص) فرمود:
شش چيز از من متعهد شويد و من براى شما بهشت را متعهدم هر گاه نقلى كنيد دروغ نگوئيد و وعده كه ميدهيد خلاف نكنيد و در امانت خيانت مكنيد و ديده بپوشيد و فرج خود نگهداريد و دست و زبان خود باز گيريد.

3- ابو الصلت هروى گويد:
چون مامون صاحب نظران اهل اسلام و ديانات يهود و نصارى و مجوس و صابئيه و ديگران را جمع كرد تا با على بن موسى الرضا مباحثه كنند هر كس ‍ قيام كرد او را محكوم ساخت و گويا سنگ در دهانش نهادند.

على بن محمد بن جهم پيش آمد و عرضكرد يا ابن رسول اللّه شما معتقد بعصمت انبيائيد! فرمود آرى گفت چه ميكنى با گفته خداى عز و جل (طه 121) آدم نافرمانى كرد و گمراه شد و گفته خدا (انبياء 87) ذو النون گاهى كك خشمناك رفت و گمان كرد كه ما بر او توانا نيستم و گفته او در باره يوسف (24) آن زن به وى همت گماشت و يوسف هم بدو همت گماشت و گفته او در باره داود (ص 25) كمان كرد داود كه ما او را آزموديم و گفتارش ‍ در باره پيغمبرش محمد (ص) (احزاب 37) در دل خود نهان كنى آنچه را خدايش عيان كند و از مردم ميترسى و خدا سزاوارتر است كه از او بترسى مولاى ما حضرت رضا فرمود واى بر تو اى على از خدا بپرهيز و پيغمبران خدا را بهرزگى نسبت مده و كتاب خداى عز و جل را به رأ ى خود دريافت مكن خداى عز و جل فرموده نميدانند تاويلش را جز خدا و راسخان در دانش اما اينكه خدا فرموده آدم عصيان پروردگارش نمود و گمراه شد.

براستى خداى عز و جل آدم را حجت در زمين و خليفه بر بندگانش آفريد او را براى بهشت نيافريد نافرمانى آدم در بهشت بود نه در زمين براى آنكه مقدرات امر خداى عز و جل كامل گردد و چون بزمين هبوط كرد و حجت و خليفه گرديد معصوم بود بدليل قول خداى عز و جل (آل عمران آيه ) به راستى خدا برگزيد آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را بر همه جهانيان .

و اما گفتار خداى عز و جل ذو النون گاهى كك خشمناك رفت و گمان كرد كه بر او قادر نيستيم مقصود اينست كه ما روزى را بر او تنك نميكنيم مگر نشنيدى قول خداى عز و جل را (فجر) و اما چون خدايش آزمايد تنك گيرد بر او روزيش را و اگر گمان كرده بود كه خدا بر او توانا نيست كافر شده بود و اما گفتار خداى عز و جل در باره يوسف كه همت به وهم بها مقصود اينست كه زليخا قصد معصيت كرد و يوسف قصد قتل او كرد در صورتى كه مجبورش كند از خشمى كه بر او گرفت خدا كشتن او را از وى گردانيد و هم هرزگى را چنانچه فرموده همچنان گردانديم از او بدى را يعنى كشتن و فحشاء را يعنى زنا، راجع بداود كسان شما چه ميگويند؟ على بن جهم گفت ميگويند داود (ع) در محرابش نماز ميخواند كه شيطان بصورت زيباترين پرنده اى در نظرش مجسم شد و نمازش را بريد و خواست آن را بگيرد پرنده بحياط پريد و دنبال او رفت و ببام پريد دنبالش بالاى بام رفت پرنده در خانه اوريا پسر حنان پريد داود دنبالش بدان خانه سر كشيد و زن اوريا مشغول غسل كردن بود و داود او را ديد و عاشقش شد داود اوريا را بجبهه جنگ فرستاده بود داود بفرمانده جبهه نوشت كه اوريا را بميدان بفرست اوريا بميدان رفت و بر مشركان پيروز شد و بر داود ناگوار آمد دوباره نوشت كه او را جلو تابوت بجنگ بفرست در اين باره كشته شد داود زنش را تزويج كرد حضرت رضا دست بپيشانى زد و فرمود إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ شما يكى از پيغمبران خدا را نسبت داديد كه بنمازش بى اعتنائى كرد و دنبال پرنده اى رفت و دل بهرزگى داد و وسيله كشتن بيگناهى را فراهم كرد، عرضكرد يا ابن رسول اللّه خطاى او چه بود؟ فرمود واى بر تو داود گمان برد كه خدا خلقى داناتر از او نيافريده خدا دو فرشته فرستاد تا از ديوار محرابش بالا آمدند و گفتند ما دو طرفيم كه يكى بر ديگرى ستم كرده بحق ميان ما حكم كن و خلاف مگو و ما را به راه حق راهنمائى كن براستى اين برادر من نود و نه ميش دارد و من يك ميش دارم و ميگويد آن يكى را هم من بده بمن درشت ميگويد داود بر مدعى عليه شتاب كرد و گفت بتو ستم كرده كه يك ميش تو را هم خواسته است و از مدعى شاهد نخواست و بطرف او هم نگفت كه در جوابش چه گوئى ؟ اين بود خطاى او در حكمش نه آنكه شما ميگوئيد مگر نميشنوى كه خداى عز و جل ميفرمايد (ص 27) اى داود براستى ما تو را در زمين خليفه كرديم ميان مردم درست حكم كن تا آخر آيه گفت يا ابن رسول اللّه پس داستان او با اوريا چه بود حضرت رضا فرمود در ايام داود چون شوهر زنى ميمرد يا كشته ميشد ديگر ازدواج نميكرد و اول كسى كه خدا برايش مباح كرد پس از قتل شوهر زنى پا او تزويج كند داود (ع) بود و اين امر بر اوريا سخت و ناگوار آمد و اما راجع بمحمد (ص) پيغمبر او گفته خداى عز و جل در دل پنهان كنى آنچه را خدا آشكار ميسازد و از مردم ميترسى و بايست از خدا بترسى موضوع اينست كه خداى عز و جل به پيغمبر خود نام زنان او را در دنيا و آخرت اعلام كرد و فرمود آنان همه ام المؤمنين باشند و يكى از آنها را زينب دختر جحش نامبرد كه آن روز زن زيد بن حارثه بود پيغمبر نام او را در دل خود پنهان كرد و باو نگفت مبادا منافقين طعن زنند كه زن ديگرى را در زنهاى خود نام ميبرد و ام المؤمنين ميشمرد و از بدگوئى منافقين بيم كرد خدا فرمود بايست از خدا بيم كنى در دل خود و خداى عز و جل متصدى تزويج احدى از خلق خود نگرديد مگر تزويج حواء به آدم و زينب به رسول خدا (ص) و فاطمه (ع) بعلى (ع) على بن جهم گريست و گفت يا ابن رسول اللّه من توبه كارم بدرگاه خداى عز و جل از آنكه بگويم در باره پيغمبران خدا جز آنكه شما ياد آور شديد.

4- على بن ابى طالب گويد:
رسول خدا (ص) يك روز اين خطبه را براى ما خواند- آيا مردم ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش بشما رو كرده است ، ماهى است كه پيش خدا بهترين ماه است و روزهايش بهترين روزها و شبهايش بهترين شبها و ساعاتش بهترين ساعات آن ماهى است كه در آن دعوت شديد بمهمانى خدا و اهل كرامت خدائيد در آن نفسهاى شما در آن تسبيح است و خواب شما در آن عبادتست كردارتان در آن پذيرفته و دعايتان مستجاب از خدا بخواهيد با نيات درست و دلهاى پاك كه شما را براى روزه در آن و خواندن قرآن موفق دارد بدبخت آنكه از آمرزش خدا در اين ماه محروم گردد، بگرسنگى و تشنگى خود در آن گرسنگى و تشنگى روز قيامت را ياد كنيد و بر فقراء و مساكين خود صدقه دهيد و بزرگان خود را احترام كنيد و خردان را ترحم كنيد و صله رحم كنيد و زبانها نگهداريد و از آنچه خدا ديدنش را حلال نكرده چشم بپوشيد و آنچه را از شنيدنش حلال نكرده گوش ببنديد و بر يتيمان مردم مهر ورزيد تا بر يتيمان شما مهر ورزند و بخدا از گناهان خود توبه كنيد و در وقت نماز دست بدعا برداريد كه بهترين ساعتها است خدا در آن نظر لطف به بندگان خود دارد بمناجات آنها پاسخ دهد و فرياد آنها را لبيك گويد و درخواست آنها را بدهد و دعاى آنها را مستجاب كند ايا مردم نفس شما گرو كردار شما است آن را باستغفار رها كنيد دوش شما از گناهان شما بار سنگينى دارد بطول سجود آن را سبك كنيد و بدانيد كه خداى تعالى ذكره بعزت خود قسم خورده كه نمازخوانان و ساجدان را عذاب نكند و آنها را روز قيامت بهراس دوزخ نيندازد، ايا مردم هر كدام شما يك روزه دار را افطار دهد در اين ماه نزد خدا ثواب آزاد كردن بنده اى دارد و گناهان گذشته اش آمرزيده گردد عرض شد يا رسول اللّه همه ماها بر آن توانائى نداريم ، فرمود از خدا بپرهيزيد گرچه با نيمه خرمائى باشد و گرچه بشربتى آب باشد ايا مردم هر كه در اين ماه خوش خلقى كند جواز صراط او باشد در روزى كه همه قدمها بلغزد هر كه در آن تخفيف دهد بر مملوكان خود خدا حسابش را تخفيف دهد و هر كه شر خود را باز دارد خدا خشم خود را از او باز دارد روزى كه ملاقاتش كند و هر كه در آن يتيمى را گرامى دارد خدا روز ملاقاتش او را گرامى دارد و هر كه در آن صله رحم كند روز ملاقات با او صله نمايد برحمت خود و هر كه قطع رحم كند خدا در روز ملاقاتش رحمت خود از او ببرد هر كه نماز مستحبى بخواند خدا برات آزادى از آتش برايش بنويسد و هر كه در آن واجبى ادا كند ثواب كسى دارد كه هفتاد واجب در ماههاى ديگر ادا كند و هر كه در آن بر من بسيار صلوات فرستد خدا روزى كه ميزانها سبك است ميزانش را سنگين كند هر كه يك آيه قرآن در آن بخواند چون كسى باشد كه در ماههاى ديگر يكختم قرآن بخواند ايا مردم درهاى بهشت در اين ماه گشوده از خدا بخواهيد كه آنها را نبندد بروى شما، درهاى دوزخ در اين ماه بسته است از پروردگار خود بخواهيد كه بروى شما آنها را نگشايد شياطين در آن ببندند از خدا پروردگار خود بخواهيد كه ديگر آنها را بر شما مسلط نكند امير المؤمنين فرمود من برخاستم و عرضكردم يا رسول اللّه كدام عمل در اين ماه بهتر است فرمود اى أ بو الحسن بهترين عمل در اين ماه ورع از محارم خداى عز و جل است سپس گريست عرضكردم يا رسول اللّه چرا گريه كنى ؟ فرمود براى آنچه در اين ماه از تو حلال شمارند گويا تو را مينگرم كه نماز براى پروردگارت ميخوانى و شقى تر اولين و آخرين كه جفت پى كننده شتر ثمود است برانگيخته شود و ضربتى بر فرقت زند و ريشت را خضاب كند امير المؤمنين فرمود گفتم يا رسول اللّه اين در صورتيست كه دين من سالم است ؟ فرمود با سلامتى دين تو است سپس فرمود اى على هر كه تو را بكشد مرا كشته و هر كه تو را بخشم آرد مرا بخشم آورده و هر كه تو را دشنام دهد مرا دشنام داده زيرا تو جان منى روحت از روح من و گلت از گل منست براستى خداى تبارك و تعالى آفريده مرا با تو برگزيده مرا با تو و مرا براى نبوت اختيار كرده و تو را براى امامت هر كه منكر امامت تو است منكر نبوت منست اى على تو وصى من و پدر فرزندان من و شوهر دختر من و خليفه من بر امت منى در زندگى من و پس از مردن من فرمانت فرمان من و غدقنت غدقن منست سوگند ب آن كه مرا به نبوت گسيل كرده و بهتر خلق ساخته كه تو حجت خدائى بر خلقش و امين اوئى بر سرش و خليفه اوئى بر بندگانش .

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: