تسعة أعشار الدين في خصلة
79 حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو سَعِيدٍ الآْدَمِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ الْحُسَيْنِ اللُّؤْلُؤِيُّ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ عَنْ أَبِي عُمَرَ الْعَجَمِيِّ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا أَبَا عُمَرَ إِنَّ تِسْعَةَ أَعْشَارِ الدِّينِ فِي التَّقِيَّةِ وَ لَا دِينَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَهُ وَ التَّقِيَّةُ فِي كُلِّ شَيْءٍ إِلَّا فِي شُرْبِ النَّبِيذِ وَ الْمَسْحِ عَلَى الْخُفَّيْنِ
79- ابى عمر عجمى گويد: امام صادق (ع) بمن فرمود: اى ابا عمر نه دهم دين در تقيه است آنكه تقيه ندارد دين ندارد و در هر كار تقيه راه دارد جز در آشاميدن نبيذ و مسح كشيدن بر موزه.
شرح:
براى اينكه نيازى به تقيه در آيند و مورد نيست زيرا اگر مراد از نبيذ مطلق خمر باشد چنانچه معنى شده است پيدا است كه جاى تقيه نيست چون به صريح آيه قرآن حرام است و اگر مقصود شراب خاصى باشد باز چون شافعى آن را حرام ميداند ميتواند باستناد گفته او آن را نياشامد و اما مسح بر خفين براى اينكه بنص آيه قرآن حكم مسح براى پا است و بر خفين مسح كردن بدعت روشنى است و علاوه بر اين ميتواند كفشهاى خود را بيرون آورده و مسح بكشد و سپس موافق مذهب عامه پاهايش را بشويد چنانچه از پارهاى از روايات استفاده مىشود. بوسايل ج 1 ص 65 باب وجوب المسح على الرجلين مراجعه شود.