لا يكون في السماوات و الأرض شيء إلا بسبعة
46 حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنْ زَكَرِيَّا بْنِ عِمْرَانَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع قَالَ لَا يَكُونُ شَيْءٌ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا بِسَبْعَةٍ بِقَضَاءٍ وَ قَدَرٍ وَ إِرَادَةٍ وَ مَشِيئَةٍ وَ كِتَابٍ وَ أَجَلٍ وَ إِذْنٍ فَمَنْ قَالَ غَيْرَ هَذَا فَقَدْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ أَوْ رَدَّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ
46- امام موسى بن جعفر عليه السّلام فرمود: در آسمانها و زمين چيزى بوجود نمىآيد مگر بواسطه هفت چيز: قضا و قدر و اراده و مشيت و كتاب و زمان و اذن.
(شرح:)
وقتى آدمى بوجدان خود مراجعه مىكند مىيابد كه در كارهائى كه انجام ميدهد مراتب فوق موجود است فرض كنيم مهندسى ميخواهد ساختمانى بنا كند اولا علم اجمالى بساختن بنائى در نفس او است كه تعبير از آن بقضا مىشود و سپس علم تفصيلى پيدا مىشود كه اين بنا چقدر مصالح ساختمانى از آهن و آجر و گچ و غيره لازم دارد كه آن را قدر و تقدير گوئيم يعنى اندازه گرفتن و سپس اراده ساختن ميكند و بعد تصميمى جدى ميگيرد كه مشيت و خواستن است و سپس آن اراده و مشيت در نفس او آن چنان ثابت مىشود كه دستور شروع بنائى را صادر ميكند كه تعبير از آن بكتاب مىشود و البته پس از اين مراحل انجام آن عمل نيازمند بزمان است و صدور تدريجى كه اجل و اذن تعبير شده است بنا بر اين شايد امام (ع) خواسته است تشريفات عالم آفرينش را براى تقريب ذهن شنونده اين چنين بيان فرمايد و شايد ترتيب هم منظور نظر امام (ع) نباشد و احتمال ميرود كه روايت نظر باعمال آدمى داشته باشد كه انسان هر كارى را در آسمان و زمين (از راه مبالغة) انجام دهد لا محالة مسبوق باين مقدمات است و با اختيار كامل انجام داد و جبر و اضطرارى در كار نيست و اللَّه العالم.