موعود شناسی وپاسخ به شبهات - پیرامون دفاع از مهدویت
برخى از علماى اهل سنت در صدد انكار و توجيح روايات مهدويت برآمده تا اين موضوع مهم را در جامعه لوث كنند كه از آن جمله مى توان از افراد زير نام برد:
1- ابن خلدون ؛ او گر چه موضوع مهدويت را مشهور بين كافه اهل اسلام در گذر زمان مى داند ولى با تمسك به قاعده((جرح ، مقدم بر تعديل است))(139) در صدد ابطال روايات مهدويت برآمده است . (140)
2- محمد ابوزهره ؛ او نيز خط ابن خلدون را ادامه داده و مى گويد: علماى اهل سنت در سندهاى اين احاديث خدشه كرده اند و لذا اين عقيده را نزد اهل سنت ثابت نمى داند. (141)
3- سعد محمد حسن از شيوخ ازهر؛ او نيز به دنبال نقادين احاديث مهدويت رفته و حرف هاى آنها را تكرار مى كند. (142)
4- محمد فريد وجدى ؛ او مى گويد:((بسيارى از امامان حديث ، احاديث مهدويت را تضعيف نموده اند ...)). (143)
5- احمد امين مصرى ؛ او نيز به كلام ابن خلدون رضايت داده است . (144)
6- شيخ جبهان ؛ او نيز از جمله كسانى است كه گمان كرده احاديث مهدويت همگى باطل است . (145)
7- شيخ سائح ليبيايى ؛ او نيز از جمله كسانى است كه احاديث مهدويت را نقد كرده است . (146)
پاسخ اجمالى :
از آنجا كه تكيه گاه كلام عموم مخالفين احاديث مهدويت ، ابن خلدون است لذا در نقد كلمات آنها به ردّ كلام ابن خلدون به صورت اجمالى بسنده مى كنيم :
1- ابن خلدون هنگام نقد احاديث مهدويت تنها به برخى از روايات مى پردازد در حالى كه روايات ديگرى وجود دارد كه از صحت سند برخوردار است . لذا دكتر بستوى 46 روايت را با سند صحيح يا حسن در زمينه مهدويت در كتاب خود آورده است . (147)
2- او تنها اسامى برخى از صحابه را نقل كرده كه احاديث مهدويت را نقل كرده اند در حالى كه بيش از اينهاست ، و لذا شيخ عبدالمحسن بن حمد العباد اسامى 26 نفر از صحابه را كه ناقل احاديث مهدويتند نقل كرده است . (148)
3- همو مى گويد:((ابن خلدون شخصى مورخ است نه رجالى و لذا به تضعيفات او توجهى نمى شود ...)). (149)
4- اينكه ابن خلدون جرح را مقدم بر تعديل مى داند نزد اهل سنت عموميت ندارد؛ زيرا عوامل جرح نزد آنان مختلف است . برخى با كوچك ترين جهت راوى را جرح مى كنند لذا متخصصان فن شرط كرده اند كه علت جرح بايد تفسير شود كه به چه جهتى بوده است . از جمله كسانى كه اين قاعده را قبول ندارند ابن حجر عسقلانى ، قاضى سبكى ، خطيب بغدادى ، نووى ، سخاوى ، سيوطى و سندى است .
دكتر عبدالحكيم بستوى مى گويد:((حتى در صورتى كه جرح در راوى به اثبات برسد هر جرحى روايت را از اعتبار ساقط نمى كند بلكه برخى از جرح ها است كه شديد بوده و مستلزم ترك روايت است . و برخى تا اين حد نيست ، بلكه راوى متصف به جرح با غير خود از كسانى كه داراى اعتبارند تقويت شده و روايتش قابل احتجاج است)). (150)
5- ابن خلدون احاديث را احصا نكرده و نمى داند كه از حد تواتر گذشته است و لذا احتياج به بررسى سندى ندارد.
139- مقصود از اين قاعده اين است كه تضعيف يك راوى مقدم بر توثيق آن است .
140- تاريخ ابن خلدون ، ج 1 ، ص 311-322.
141- الامام الصادق عليه السلام ، 239.
142- المهدية فى الاسلام ، ص 69.
143- دائرة المعارف قرن عشرين ، ج 10 ، ص 481.
144- المهدى و المهدوية ، ص 108.
145- تبديد الظلام ، ص 479 و 480.
146- تراثنا و موازين النقد ، ص 187.
147- المهدى المنتظر فى الاحاديث الصحيحة .
148- عقيدة اهل السنة و الاثر فى المهدى المنتظر ، ص 128.
149- عقيدة اهل السنة و الاثر فى المهدى المنتظر ، ص 128.
150- المهدى المنتظر فى الاحاديث الصحيحة ، ص 364 و 365.
منبع :کتاب موعود شناسی و پاسخ به شبهات
نویسنده :علی اصغر رضوانی
انتشارات مسجد مقدس جمکران