اولا : شكى نيست كه معرفت تاءثير به سزايى در عملكرد انسان دارد و هر چه معرفت انسان به كسى يا عقيده اى بيشتر و راسخ تر باشد ، تاءثير آن در ناحيه عمل بيشتر خواهد بود و به طور كلى انسان بدون معرفت نمى تواند در ناحيه عمل حق مطلب را ادا كند. لذا علماى كلام از همين طريق و به ملاك لزوم شكر منعم قائل به وجوب معرفت خداوند شده اند. امام زمان عليه السلام حجت خدا بر روى زمين است و مطابق نصوصات ، اطاعت او واجب است ، لذا بايد به او در حد امكان معرفت حاصل كنيم و رنه با مرگ جاهلى از دنيا رفته ايم .
ثانيا : ما وظيفه داريم امام زمان خود را بشناسيم تا دنباله رو هر كسى نباشيم ، چه كسى را الگوى خود قرار دهيم و دين را از چه كسى اخذ كنيم ؟ آيا مى توان از هر كسى كه متاعى از دين را عرضه كرد به سراغش رفته او را الگو و امام خود قرار دهيم ؟
بايد در مرحله اول خصوصيات امام را شناخته و مصداق آن را مشخص كنيم ، آن گاه به دنبال ايشان رفته و آن حضرت را رهبر خود قرار دهيم . قطعا بايد چنين باشد و گرنه در هنگام مرگ مرگى ، با جهالت خواهيم داشت .
منبع :کتاب موعود شناسی و پاسخ به شبهات
نویسنده :علی اصغر رضوانی
انتشارات مسجد مقدس جمکران