حارث همدانى حاجتى داشت ، به منزل حضرت اميرالمؤ منين على عليه السّلام رفت ، امام على عليه السّلام پس از سلام و احوال پرسى ، فرمود :
آيا خواسته اى دارى ؟
حارث گفت : آرى .
حضرت اميرالمؤ منين على عليه السّلام بلند شد و چراغ را خاموش كرد و فرمود:
اى حارث ! چراغ را خاموش كردم كه در برابر خواسته ات دچار ذلّت و خوارى نشوى .
حال هر چه مى خواهى بگو!
زيرا از پيامبر اكرم عليه السّلام شنيدم :
اَلحـَوائِجُ اءَمـانـَةٌ مـِنَ اللّهِ فِى صُدُورِ العِباد، فَمَن كَتَمَها لَهُ عِبادَةٌ وَ مَن اءَفشاها كانَ حَقَّا عَلَى مَن سَمِعَها اءَن يُعيُنَهُ
(خواسته هاى مردم در دل هاى بندگان اءمانت است ، هركس آن را پنهان دارد براى او عبادت نـوشـتـه مـى شـود، و كـسـى كـه آن را آشـكـار كـند، بايد شنوندگان او را يارى كنند). (141)