كسى كه خط شكن جبهه هاست ، و خود را در تمام جنگها در قلب سپاه دشمن فرو مى بُرد، و از فـراوانـى دشـمـن بـاكـى نـداشـت ، و سـَرِ سركشان و شجاعان عرب را بر خاك ماليد، طبيعى است كه بايد زخم هاى فراوانى برتن داشته باشد.
دو نكته نسبت به جراحات بدن حضرت اميرالمؤ منين على عليه السّلام وجود داشت :
الف ـ همه زخم ها در قسمت جلوى بدن او وجود داشت .
ب ـ زخم ها فراوان و عميق بود. (كه تا هزار زخم را توانستند بشمرند)
چـون امـام عـلى عـليـه السـّلام بـه دشـمن پُشت نمى كرد، وهمواره در حالت پيشروى و خط شكنى و دفاع بود.
نوشتند:
زِرِه حـضـرت امـيـرالمـؤ منين على عليه السّلام تنها قسمت جلوى بدن را مى پوشاند، زيرا نيازى نداشت تا پُشت سر را حفظ كند.
وعـمـيـق بـودن و فـراوانـى زخـمـهـا در طـول 94 جـنگ و يورش و تهاجم بيگانگان در زمان رسـول خـدا صلى الله عليه و آله و سه جنگ مهم در دوران 5 ساله حكومت ، حقيقت ديگرى از ايثارگرى هاى امام على عليه السّلام را به اثبات مى رساند.
وقـتـى در روز بـيست ويكم ماه رمضان سال چهلم هجرى بدن حضرت اميرالمؤ منين على عليه السّلام را غسل مى دادند و زخمهاى فراوان بدن آنحضرت را شمردند، ديدند كه آثار حدود هـزار زخـم بـر پـيكر آن حضرت باقيمانده است كه تنها هشتاد موردش مربوط به جنگ اُحُد بود آن هنگام كه همه فرار كرده و تنها امام على عليه السّلام و ابودجّانه باقى مانده واز پيامبر صلى الله عليه و آله دفاع مى كردند. (83)
و زخـم هـاى پـيكر حضرت اميرالمؤ منين على عليه السّلام پس از جنگ اُحُد چنان عميق بود كه جـرّاحـان و پـرسـتـاران از دوخـتـن زخـم هـا در مـانـده شـدنـد، زخـم اوّل را مـى دوخـتـنـد و بـه هـنـگام دوختن زخم دوّم ، زخم دوخته پاره مى شد، كه حضرت زهرا عليه السّلام با مشاهده آن فراوان گريست .