وي به آنها گفت متعه طبق سنت عمر حرام ميباشد. در صورتي که پادشاه شما 4 زن ثابت دارد. وي بيمار است و طبق گزارشات واصله دکترها گفتهاند نامبرده براي بهبود درمان بايد با دختر جواني ازدواج کند و اين خلاف سنت عمر ميباشد.
وي ادامه داد شما خواندن نماز را در قبرستان را حرام ميدانيد، در صورتي که خودتان در مسجد النبي که قبر پيغمبر قرار دارد و يا در مسجد الحرام که قبور حضرت هاجر و اسماعيل و قبور 80 پيغمبر وجود دارد، نماز ميخوانيد.
يکي از آنها در ادعايي سخيف و کذب گفت طبق گفته وهابيون قرآن از (حضرت) علي (عليه السلام) نقل نشده است. روحاني مذکور عصباني شد و به شيعياني که در اطراف او جمع شده بودند، گفت سريع يک قرآن از مسجد النبي براي من بياوريد. وقتي قرآن رسيد، به آنها نشان داد که در کنار نام عثمان عفان و زيد بن ثابت و چند تن ديگر نام اميرالمومنين عليه السلام نيز نوشته شده است. وهابيون با تعجب به قرآن نگاه مي کردند.
گفتند شما زيارت جامعه کبيره را ميخوانيد که شرک است. روحاني شيعه گفت ابتداي زيارت جامعه با اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا عبده و رسوله آغاز مي شود که اين را هم شيعه و هم ساير فرق ديگر اسلامي قبول دارند. بعد با ذکر 100 مرتبه الله اکبر دل را از هرچه خارج از خداست خالي کرده و تمامي وجود را متوجه خدا ميکند. که تمامي اينها مقابل با شرک ميباشد.
گفتند شما مي گوييد عايشه زناکار است. وي از ما شيعيان اطراف خود پرسيد که آيا شما چنين ميگوييد؟ همه تکذيب کردند. وي خطاب به وهابيون گفت اما شما در کتابهاي خود نوشتهايد که پيامبر عايشه را بر دوش خود مي گذاشت و به مجالس مطربي ميبرد.
آنها گفتند شما ميگوييد عمر کافر است. وي مجددا رو به ما کرد و اين مطلب را از ما پرسيد. آنها تکذيب کردند و گفتند نه، ما او را مسلمان ميدانيم.
جواب او را به هيچ عنوان نمي توانستند بدهند. داشت شلوغ ميشد. روحاني را به کناري کشيديم که مبادا متعرض او شوند.
او براي ما تعريف ميکرد که چه گفته و همه ما دور او جمع شده بوديم. يکي از شيوخ زخم خورده وهابي گفت بيرون برو. اين جا نايست که فکر کني بر حقي و بدين ترتيب همگان منطق بيخردانه اين جماعت ابله را ديدند.
الحمد لله الذي جعل اعدائنا من الحمقاء.
انسان به ياد سخن عالم بزرگ آيتالله العظمي وحيد حفظه الله ميافتد که فرمود اگر کوچکترين شاگرد من اعلم علماي آنها را بيچاره نکرد، من اول سني هستم!