اتهام وهابیت به شیعه :شيعيان مفهوم الوهيت ويگانگي خدا رانمي فهمند.

شبکه وهابي وصال فارسي مدعي شدشيعيان معنا ومفهوم الوهيت وتمايزش با شرک را درک نميکنند لذا در درياي شرک غرق شده اند.
به گزارش اديان نيوز ،ملازاده وهابي مجري وهابي وصال فارسي در برنامه زنده خود در تاريخ21/4/90 اظهار داشت:"از هرکس بجز خداوند تقاضاي کمک شود ،طبق آيات قرآن شرک است.مثلا اگر کسي معتقد باشد خضر زنده است واز اوکمک خواهد ،وي مشرک است".
ملازاده در ادامه تلاش کرد که با مستند کردن حرفهايش شيعيان را مشرک بخواند.او افزود:" در کتا ب اصول کافي ج1 صص 407_410بابي به عنوان ان الارض کلها للامام وجود دارد که تمام زمين _که براي خداست_ براي امام است . ويا در همين جلد اصول کافي ص 404 ميخوانيم که جزئي از خداوند در امام فرو رفته است. آيا اين حرفها در اصول کافي شرک نيست؟".
وي شيعيان را مشرکاني دانست که اعتقاد دارند: امام خالق و رب است ودنيا وآخرت به دست اوست.
آيا اعتقاد به زنده بودن حضرت خضر و کمک خواستن از وي شرک است؟
در ابتدا در خصوص امکان زندگاني طولاني و زنده بودن صحبت کنيم. خداوند در آيه 157 تا 159 سوره نساء درباره زنده بودن حضرت عيسي مي فرمايد: «آنها هرگز مسيح را نکشته اند و نه به دار آويختند ليکن امر به آنان مشتبه شد... و يقيناً او را نکشتند بلکه خدا او را به سوي خود بالا برد و خدا توانا و حکيم است و از اهل کتاب کسي نيست مگر آنکه پيش از مرگ او به او ايمان مي آورد»
قسمت اوليه اين آيه دلالت بر بالا بردن حضرت به سوي آسمان دارد و قسمت اخير طبق اين تفسير که ضمير «موته» يعني قبل از مرگ راجع به حضرت عيسي باشد دلالت بر زنده بودن آن حضرت مي کند.
در خصوص زنده بودن حضرت خضر و الياس هم رواياتي وجود دارد (بحار الانوار- جلد 13 - صفحه 402) در کتاب "مجمع البيان" در تفسير آيه 56 و 57 سوره مريم نيز مي خوانيم که حضرت ادريس در مکاني بلند قرار گرفته اند و از ايشان نسبت مرگ دور شده است که بعضي قائلند در آسمان چهارم زنده هستند. پس از مجموع روايات و آيات امکان عمر طولاني و زنده بودن در زمان ها طولاني استفاده مي شود.
اما خواندن چنين افرادي شرک نمي باشد. معمولاً کساني که به چنين افرادي نسبت شرک مي دهند به آيه «و ان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا» استناد کرده که مي گويد «مساجد از آنِ خداست پس با خدا کسي را نخوانيد» ولي بايستي بين واژگان "ندا و خواندن" و "عبادت" فرق قائل شد يعني نمي توان گفت هر ندا و درخواستي عبادت است. براي اين مطلب چند دليل وجود دارد:
اول: در موارد زيادي در قرآن لفظ دعوت به معناي عبادت دانسته نشده است مثلاً در آيه پنج سوره نوح مي فرمايد: «قال رب اني دعوت قومي ليلاً و نهاراً» يعني (نوح گفت): «من شب و صبح قوم خود را به سوي تو دعوت کردم» و قطعاً منظور حضرت نوح اين نبوده که صبح و شب قوم خود را عبادت مي کرده. لذا خداوند از دعوتي که با الفاظ پرستش باشد انسان را نهي کرده نه مطلق خواندن. بت پرستان در برابر بت ها نوعي عبادت و پرستش بود چرا که آنان را مالکان مستقل شفاعت و مغفرت مي دانستند و از اين رو آن ها را عبادت مي کردند. آنها به بت ها با نگاه الوهيت نگاه مي کردند. ولي در خصوص موضع بحث ما يعني درخواست بنده اي از بنده ديگر که نه او را اله و رب مي داند و نه مالک و متصرف تام الاختيار در امور مربوط به دنيا و آخرت، بلکه او را بنده عزيز و گرامي خدا مي شناسد شرک و بت پرستي صدق نمي کند به خصوص اينکه خودِ خداوند با مقدمه اي زمينه رجوع بندگان به چنين افرادي را فراهم کرده است؛ آنجا که مي گويد: «اولو انهم اذ ظلموا انفسهم جاؤک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله تواباً رحيماً» (سوره نساء - آيه 64)
يعني اي پيامبر اگر آنان هنگام ستم بر خويش نزد تو مي آمدند و از خدا درخواست آمرزش مي کردند و پيامبر نيز براي آنان طلب آمرزش مي کرد يقيناً خدا توبه پذير و مهربان است.
پس توسل و استغاثه از روح پاکي که از نظر دعوت کننده، ذره اي از مرز بندگي گام فراتر ننهاده بلکه بنده محبوب و گرامي خدا محسوب مي شود شرک نمي باشد و در آيات و تعابير ديني دعوتي مذموم و ناپسند شمرده نشده است که با معبود دانستن وي همراه باشد.

منبع : سایت حضرت ولی عصر(عج)

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن