خيلي از چيزها را ما سه دهه پس از انقلاب تجربه کرديم. ولي اگر به سه يا چهار دهه قبل برگرديم، آنوقت در آن جو و آن زمان انسان به ابعاد شخصيت آقاي صدر پي ميبرد. شخصيتي که از ايران به کشوري ديگر ميرود و منشاء تغييرات فراوان ميشود. ايشان از لحاظ اصالت و جايگاه خانوادگي منحصر بفرد است. چه از لحاظ پدري و چه از لحاظ مادري، ما کمتر شخصيت يا کمتر فاميلي به اين اصالت طولاني داريم وخواه ناخواه خواص لبنان به خصوص خواص شيعه با اين بيت و خانواده آشنا بودند. ولي قطعا توده مردم آشنا نبودند.
لبنان هم کشوري است که مذاهب مختلفي در آنجا هست. من که آنجا رفتم اينکه ميگفتند آقا موسي خيلي زرنگ و تيزهوش بود، دقيقا براي من محسوس بود. اينکه يک نفر برود در يک کشور غريب و بعد از مدتي به عنوان يک شخصيت مطرح و طراز اول و دومي در آن کشور مطرح شود، اين خودش کار بسيار مهمي است. از آن طرف مثلا فرض کنيد ايشان وارد بحث گفتوگوي اديان شده بودند. الان سي سال از انقلاب گذشته است و ما توانستيم اين ايده را پياده بکنيم يا نکنيم، نميدانم. ولي ايشان حداقل چهل سال پيش اين ايده را مطرح ميکند و تنها اين نيست که در کتاب و سخنراني گفته باشد، در لبنان اين ايده را پياده هم کرده است. لبناني که مسيحي داشته، شيعه داشته، سني داشته، دروزي داشته. ميبينيم يک تعامل بين مذهب در آنجا پديد آمده است. عمده اين نتايج به دليل نقش و اثرگذاري آقاي صدر بوده است. الان مثلاً فرض کنيد در ماه رمضان ديدهام ميگويند فلان شخص مسيحي ما را افطار دعوت کرده است. اين تعاملي که بين آنها هست من همه اينها را مديون زحمات آقاي صدر ميدانم و خدمتي که ايشان به شيعه کرده است.
تا قبل از اينکه آقاي صدر به لبنان برود، فقط شيعيان ايران را به رسميت ميشناختند. شيعيان لبنان به لحاظ کميت و تعداد زياد بودند، وليکن از لحاظ قدرت، توانايي، مسائل مالي و از لحاظ کيفيت زندگي پايين بودند. ولي الان من گاهگاهي که به لبنان ميروم ، ميبينيم که هنوز امام موسي صدر در ميان توده مردم هنوز جا دارد. بالاخره ايشان بيش از 32 سال است در کنار مردم نيستند و ربوده شدهاند ولي هنوز ذکر او و ياد او در قلوب مردم است. در بسياري از جاها ميبينيد که عکس امام موسي صدر بر ديوار است. مثلا در يک مغازه اگر عکس رئيس جمهور لبنان را ببينيد، خيلي عجيب نيست. ولي وقتي عکس کسي را ميينيد که شايد اصلاً صاحب مغازه ايشان را نديده است، نشان ميدهد اهميت اين فرد چه اندازه است. چون ايشان 32 سال است رفتهاند. کسي که مثلا 40 ساله است يا حتي 45 ساله است، شايد حتي آقا موسي را يادش هم نباشد. ولي ميبينيم که عکس رو به ديوار آويخته است. پيداست که يک ارادت قلبي و نفوذ قلبي در ميان مردم داشته است.
در همان سال ۱۳۵۶ در بازديد از لبنان همراه آقاي چمران از مؤسسات امام موسي صدر بازديد کردم. البته در سالهاي اخير که بازديد کردم ديدم که نسبت به آن وقت خيلي توسعه پيدا کرده است. آن وقتها امکانات کمتر بود و شيعيان هم مطابق آنچه آقاي چمران ميگفت وضع نامناسبي داشتند. الان فرض کنيد اگر در اين 32 سال لبنان آقاي صدر را داشت يا در اين سالها نظرات ايشان، فکر ايشان راجع به ايران ميتوانست مفيد باشد. دولت ليبي واقعا صدمه خيلي زيادي به شيعهها زد. من يادم است يک روزنامهاي دستم آمد عکس سرهنگ قذافي رويش بود. ما خيلي عادي داشتيم نگاه ميکرديم دادم دست حاج آقا [مرحوم شهيد صدوقي] تا ديدند، با بغض آن را انداخت کنار و گفت اصلا نميتوانم اين عکس را ببينم و اين به خاطر اميدهايي بود که جامعه اسلامي بالاخص جامعه شيعه به ايشان داشت. اميدواريم که روزي ببينيمشان و اين راه ادامه پيدا کند