1- پرهيز از دنيا پرستى
2- روش برخورد با دنيا
(زيد بن وهب، از اصحاب امام است، نقل مى كند كه اين خطبه در روز جمعه در شهر كوفه ايراد شد) خدا را بر نعمت هايى كه عطا فرمود ستايش مى كنيم و در كارهاى خود از او يارى مى جوييم. از او سلامت در دين را خواهانيم آنگونه كه تندرستى بدن را از او درخواست داريم.
1- پرهيز از دنيا پرستى
اى بندگان خدا، شما را به ترك دنيايى سفارش مى كنم كه شما را رها مى سازد، گر چه شما جدايى از آن را دوست نداريد، دنيايى كه بدن هاى شما را كهنه و فرسوده مى كند با اينكه دوست داريد همواره تازه و پاكيزه بمانيد. شما و دنيا به مسافرانى مانيد كه تا گام در آن نهند، احساس دارند كه به پايان راه رسيدهاند، و تا قصد رسيدن به نشانى كرده اند، گويا بدان دست يافتند، در حالى كه تا رسيدن به هدف نهايى هنوز فاصله هاى زيادى است. چگونه مى تواند به مقصد رسد كسى كه روز معيّنى در پيش دارد و از آن تجاوز نخواهد كرد مرگ به سرعت او را مى راند، و عوامل مختلف او را بر خلاف خواسته خود از دنيا جدا مى سازد.
2- روش برخورد با دنيا
پس در عزّت و ناز دنيا بر يكديگر پيشى نگيريد، و فريب زينت ها و نعمتها را نخوريد و مغرور نشويد و از رنج و سختى آن نناليد و ناشكيبا نباشيد، زيرا عزّت و افتخارات دنيا پايان مى پذيرد، و زينت و نعمتهايش نابود مى گردد، و رنج و سختى آن تمام مى شود، و هر مدّت و مهلتى در آن به پايان مىرسد، و هر موجود زنده اى به سوى مرگ مى رود. آيا نشانه هايى از زندگى گذشتگان كه بر جا مانده شما را از دنيا پرستى باز نمىدارد و اگر خردمنديد آيا در زندگانى پدرانتان آگاهى و عبرت آموزى نيست مگر نمى بينيد كه
گذشتگان شما باز نمى گردند و فرزندان شما باقى نمى مانند مگر مردم دنيا را نمى نگريد كه در گذشت شب و روز حالات گوناگونى دارند: يكى مى ميرد و بر او مى گريند، و ديگرى باقى مانده به او تسليت مى گويند، يكى ديگر بر بستر بيمارى افتاده ديگرى به عيادت او مى آيد، و ديگرى در حال جان كندن است، و دنيا طلبى در جستجوى دنياست كه مرگ او را در مى يابد، و غفلت زدهاى كه مرگ او را فراموش نكرده است، و آيندگان نيز راه گذشتگان را مى پويند. بهوش باشيد مرگ را كه نابود كننده لذّتها و شكننده شهوت ها و قطع كننده آرزوهاست، به هنگام تصميم بر كارهاى زشت، به ياد آوريد، و براى انجام واجبات، و شكر در برابر نعمتها و احسان بى شمار الهى، از خدا يارى خواهيد.