ترجمه خطبه 103 نهج البلاغه - روش برخورد با دنيا و ارزش عالم و بى ارزشى جاهل

فهرست مطالب
1 -روش برخورد با دنيا
2- ارزش عالم و بى ارزشى جاهل
3- سخنى از آينده

1 -روش برخورد با دنيا
اى مردم به دنيا چونان زاهدان روى گردان از آن، بنگريد. به خدا سوگند، دنيا به زودى ساكنان خود را از ميان مى‏ برد و رفاه زدگان ايمن را به درد مى ‏آورد آنچه از دست رفت و پشت كرد هيچ گاه بر نمى‏ گردد، و آينده به روشنى معلوم نيست تا در انتظارش باشند، شادى و سرور دنيا با غم و اندوه آميخته، و توانايى انسان به ضعف و سستى مى‏ گرايد. زيبايى ‏ها و شگفتى‏ هاى دنيا شما را مغرور نسازد، زيرا زمان كوتاهى دوام ندارد. خدا بيامرزد كسى را كه بدرستى فكر كند، و پند گيرد، و آگاهى يابد، و بينا شود  پس به زودى خواهيد دانست كه آنچه از دنيا وجود داشت از آن چيزى نمانده، و آنچه از آخرت است جاويدان خواهد ماند، هر چيز كه به شمارش آيد پايان پذيرد، و هر چه انتظارش را مى ‏كشيديد خواهد آمد،  و آنچه آمدنى است نزديك باشد. (و از همين خطبه است)
2- ارزش عالم و بى ارزشى جاهل
دانا كسى است كه قدر خود را بشناسد، و در نادانى انسان اين بس كه ارزش خويش نداند. دشمن روى‏ ترين افراد نزد خدا كسى است كه خدا او را به حال خود واگذاشته تا از راه راست منحرف گردد، و بدون راهنما برود، اگر به محصولات دنيا دعوت شود تا مرز جان تلاش كند اما چون به آخرت و نعمت هاى گوناگونش دعوت شود، سستى ورزد، گويا آنچه براى آن كار مى ‏كند بر او واجب و آنچه نسبت به آن كوتاهى و تنبلى مى ‏كند، از او نخواسته‏ اند.
3- سخنى از آينده
و اين روزگارى است كه جز مؤمن بى نام و نشان از آن رهايى نيابد: در ميان مردم است او را نشناسند، و در ميان جمعيّت كه نباشد كسى سراغ او را نگيرد، آنها چراغ‏ هاى هدايت، و نشانه‏ هاى رستگارى‏اند، نه فتنه انگيزند و اهل فساد، و نه سخنان ديگران و زشتى اين و آن را به مردم رسانند، خدا درهاى رحمت را به روى آنان باز كرده و سختى عذاب خويش را از آنان گرفته است. اى مردم بزودى زمانى بر شما خواهد رسيد كه اسلام چونان ظرف واژگون شده، آنچه در آن است ريخته مى ‏شود.
اى مردم خداوند به شما ظلم نخواهد كرد و از اين جهت تأمين داده است اما هرگز شما را ايمن نساخت كه آزمايش نفرمايد، كه اين سخن از آن ذات برتر است كه فرمود: (در جريان نوح، نشانه‏ هايى است و ما مردم را مى‏ آزماييم.)
مى ‏گويم: (كلام امام عليه السّلام كه فرمود:
«كلّ مؤمن نومة»
يعنى كسى كه گمنام و شرّ او اندك است و «المساييح» جمع «مسياح» كسى است كه ميان مردم فساد كرده و سخن چين است، و «مذاييع» جمع «مذياع» كسى است كه چون بدى كسى را شنيد در ميان مردم رواج مى‏ دهد، و «بذر» جمع «بذور» كسى است كه بسيار نادان است و سخن بيهوده گويد)

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن