1- مشاوره نظامى حضرت علی (ع) به عمر
2- شرح استاد جعفری بر این خطبه
1- مشاوره نظامى حضرت علی (ع) به عمر
(عمر براى شركت در جنگ با روميان در سال 15 هجرى با امام عليه السّلام مشورت كرد، آن حضرت فرمود:)
خداوند به پيروان اين دين وعده داده كه اسلام را سر بلند و نقاط ضعف مسلمين را جبران كند، خدايى كه مسلمانان را به هنگام كمى نفرات يارى كرد، و آنگاه كه نمى توانستند از خود دفاع كنند، از آنها دفاع كرد، اكنون زنده است و هرگز نمى ميرد. هرگاه خود به جنگ دشمن روى و با آنان رو به رو گردى و آسيبى بينى، مسلمانان تا دورترين شهرهاى خود، ديگر پناهگاهى ندارند و پس از تو كسى نيست تا بدان رو آورند. مرد دليرى را به سوى آنان روانه كن، و جنگ آزمودگان و خيرخواهان را همراه او كوچ ده، اگر خدا پيروزى داد چنان است كه تو دوست دارى، و اگر كار ديگرى مطرح شد، تو پناه مردمان و مرجع مسلمانان خواهى بود.
2- شرح استاد جعفری بر این خطبه
همان خدائى كه مسلمانان را بدون سپاه فراوان و بدون كمترين تجهيزاتپيروز فرمود،زنده و ابدى است،تو مطابق تكليف خود عمل كن
بار ديگر عظمت روحى امير المؤمنين عليه السلام در اين مشورت آشكار مى گردد،اگراين وارسته از همه آلودگى ها و اين آراسته با همه فضائل انسانى،كمترين هوى و هوس وخودخواهى در درون داشت،و اگر اين تجلىگاه جمال و جلال الهى،ميخواست ازسياست ماكياولى براى بدست آوردن جاه و مقام،استفاده كند،دستبه اغوا و فريبكارىمى زد و عمر بن خطاب را از مركز ثقل سياست دور مى داشت و آنگاه براى پيشبرد اميالسياسى معمولى خود اقداماتى مى كرد،ولى حقيقت و تاريخ شهادت مى دهد كه او علىبن ابيطالب بود و تا آخرين لحظات زندگى خود در اين دنيا هم على بن ابيطالب ماند تا بهديدار خداوندى نائل آمد.دقت كنيد،ببينيد على عليه السلام با چه استدلال محكمى و باچه اخلاصى عمر را ارشاد فرمود كه تو براى جنگ بسوى دشمن حركت مكن،خداوندمتعال با اين چارهجوئى ها و با توسل باينگونه فعاليت بود كه مسلمانان را پيروز فرمود،زيرا هنگامى كه خداوند عز و جل اخلاص و تكاپو و عظمت روحى و گذشت مسلمانانرا ديد،آنان را با كمى افراد و با ناچيزى وسائل و تجهيزات بر همه دشمنان پيروزساخت.نكته ديگرى كه در اينجا بايد در نظر گرفت،اينست كه نظر امير المؤمنينعليه السلام در اين مشورت با كمال روشنايى اثبات مى كند كه او مسائل سياسى جامعه وچگونگى مديريت آن را در حد اعلا ميدانست،همانگونه كه خود آن بزرگوار هم درمواردى آن را تذكر داده است.و اينكه بعضى از ناآگاهان يا غرض ورزان مى گفتند: علىبن ابيطالب عليه السلام سياستمدار نبوده است،افتراء به آن حضرت و خيانتبر تاريخنموده اند.آرى همانگونه كه بارها گفته ايم:امير المؤمنين از همه انواع سياست اطلاع ولىآن نوع روش سياسى كه تجويز مى كند همه حقائق مذهبى و اخلاقى و اصول انسانى براى وصول به قدرت،زير پا گذاشته شود،نه تنها آن بزرگوار مرتكب آن سياستنمى گشت،بلكه آن را مفسد بشر و بشريت دانسته و براى ريشه كن كردن آن،مبارزه هافرموده است.