فهرست مطالب
1 -هشدار از غرور زدگى ها
2 -چگونه بودن
1 -هشدار از غرور زدگى ها
برهان گناهكار، نادرست ترين برهانها است، و عذرش از توجيه هر فريب خورده اى بى اساستر، و خوشحالى او از عدم آگاهى است. اى انسان چه چيز تو را بر گناه جرأت داده و در برابر پروردگارت مغرور ساخته و بر نابودى خود علاقه مند كرده است آيا بيمارى تو را درمان نيست و خواب زدگى تو بيدارى ندارد چرا آنگونه كه به ديگران رحم مى كنى، به خود رحم نمى كنى چه بسا كسى را در آفتاب سوزان مى بينى بر او سايه مى افكنى يا بيمارى را مى نگرى كه سخت ناتوان است، از روى دلسوزى بر او اشك مى ريزى، امّا چه چيز تو را بر بيمارى خود بى تفاوت كرده و بر مصيبت هاى خود شكيبا و از گريه بر حال خويشتن باز داشته است در حالى كه هيچ چيز براى تو عزيزتر از جانت نيست چگونه ترس از فرود آمدن بلا، شب هنگام تو را بيدار نكرده است كه در گناه غوطه ور، و در پنجه قهر الهى مبتلا شده اى
2 -چگونه بودن
پس سستى دل را با استقامت درمان كن، و خواب زدگى چشمانت را با بيدارى از ميان بردار، و اطاعت خدا را بپذير، و با ياد خدا انس گير، و ياد آر كه تو از خدا روى گردانى و در همان لحظه او روى به تو دارد، و تو را به عفو خويش مى خواند، و با كرم خويش مى پوشاند در حالى كه تو از خدا بريده به غير او توجّه دارى پس چه نيرومند و بزرگوار است خدا و چه ناتوان و بى مقدارى تو، كه بر عصيان او جرأت دارى، در حالى كه تو را در پرتو نعمت خود قرار داده، و در سايه رحمت او آرميده اى، نه بخشش خود را از تو گرفته،
و نه پرده اسرار تو را دريده است. بلكه چشم بر هم زدنى، بى احسان خدا زنده نبودى در حالى كه يا در نعمتهاى او غرق بودى، يا از گناهان تو پرده پوشى شد، و يا بلا و مصيبتى را از تو دور ساخته است، پس چه فكر مى كنى اگر او را اطاعت كنى به خدا سوگند اگر اين رفتار ميان دو نفر كه در توانايى و قدرت برابر بودند وجود داشت (و تو يكى از آن دو بودى) تو نخستين كسى بودى كه خود را بر زشتى اخلاق، و نادرستى كردار محكوم مى كردى.
3 -دنيا شناسى
به حق مى گويم آيا دنيا تو را فريفته است يا تو خود فريفته دنيايى دنيا عبرتها را براى تو آشكار، و تو را به تساوى دعوت كرد، دنيا با دردهايى كه در جسم تو مىگذارد، و با كاهشى كه در توانايى تو ايجاد مىكند، راستگوتر از آن است كه به تو دروغ بگويد، و يا مغرورت سازد. چه بسا نصيحت كنندهاى از دنيا را متّهم كردى، و راستگويى را دروغگو پنداشتى اگر دنيا را از روى شهرهاى ويران شده، و خانه هاى درهم فرو ريخته بشناسى، آن را يادآورى دلسوز، و اندرز دهنده اى گويا مى يابى، كه چونان دوستى مهربان از تباهى و نابودى تو نگران است. دنيا چه خوب خانه اى است براى آن كس كه آن را جاودانه نپندارد، و خوب محلّى است براى آن كس كه آن را وطن خويش انتخاب نكند. سعادتمندان به وسيله دنيا در قيامت، كسانى هستند كه امروز از حرام آن مى گريزند.
4 - انسان و رستاخيز
آنگاه كه زمين سخت بلرزد، و نشانه هاى هولناك قيامت تحقّق پذيرد، و پيروان هر دينى به آن ملحق شوند، و هر پرستش كننده به معبود خود، و هر اطاعت كنندهاى به فرمانده خود رسد، نه چشمى بر خلاف عدالت و برابرى در هوا گشوده، و نه قدمى بر خلاف حق، آهسته در زمين نهاده مىشود، در آن روز چه دليلهايى كه باطل مىگردد، و عذرهايى كه پذيرفته نمىشود پس در جستجوى عذرى باش كه پذيرفته شود، و دليلى بجوى كه استوار باشد، و از دنياى فانى براى آخرت جاويدان توشه بردار، و براى سفر آخرت وسائل لازم را آماده كن، و چشم به برق نجات بدوز، و بار سفر بربند.