بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
وَ قَالَ [عليه السلام]
و درود خدا بر او ، فرمود:
كَانَ لِى فِيمَا مَضَى أَخٌ فِى اللَّهِ وَ كَانَ يُعْظِمُهُ فِى عَيْنِى
در گذشته برادرى دينى داشتم كه در چشم من بزرگ مقدار بود،
صِغَرُ الدُّنْيَا فِى عَيْنِهِ
چون دنياى حرام در چشم او بى ارزش مى نمود،
وَ كَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ
و از شکم بارگى دور بود،
فَلَا يَشْتَهِى مَا لَا يَجِدُ
پس آنچه را نمى يافت آرزو نمى كرد،
وَ لَا يُكْثِرُ إِذَا وَجَدَ
و آنچه را مى يافت زياده روى نداشت،
وَ قَالَ [عليه السلام]
و درود خدا بر او ، فرمود:
كَانَ لِى فِيمَا مَضَى أَخٌ فِى اللَّهِ وَ كَانَ يُعْظِمُهُ فِى عَيْنِى
در گذشته برادرى دينى داشتم كه در چشم من بزرگ مقدار بود،
صِغَرُ الدُّنْيَا فِى عَيْنِهِ
چون دنياى حرام در چشم او بى ارزش مى نمود،
وَ كَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ
و از شکم بارگى دور بود،
فَلَا يَشْتَهِى مَا لَا يَجِدُ
پس آنچه را نمى يافت آرزو نمى كرد،
وَ لَا يُكْثِرُ إِذَا وَجَدَ
و آنچه را مى يافت زياده روى نداشت،
وَ كَانَ أَكْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً
در بيشتر عمرش ساكت بود،
فَإِنْ قَالَ بَذَّ الْقَائِلِينَ
اما گاهى كه لب به سخن مى گشود بر ديگر سخنوران برترى داشت،
وَ نَقَعَ غَلِيلَ السَّائِلِينَ
و تشنگى پرسش كنندگان را فرو مى نشاند
وَ كَانَ ضَعِيفاً مُسْتَضْعَفاً
به ظاهر ناتوان و مستضعف مى نمود،
فَإِنْ جَاءَ الْجِدُّ فَهُوَ لَيْثُ غَابٍ وَ صِلُّ وَادٍ
اما در بر خورد جدى چونان شير بيشه مى خروشيد، يا چون مار بيابانى به حركت در مى آمد .
لَا يُدْلِى بِحُجَّةٍ حَتَّى يَأْتِيَ قَاضِياً
اقامه دلیل نمی کرد مگر اینکه حاکم و پیروز می آمد
وَ كَانَ لَا يَلُومُ أَحَداً عَلَى مَا يَجِدُ الْعُذْرَ فِى مِثْلِهِ حَتَّى يَسْمَعَ اعْتِذَارَهُ
و كسى را عذرى داشت سرزنش نمى كرد، تا آن عذر او را مى شنيد،
وَ كَانَ لَا يَشْكُو وَجَعاً إِلَّا عِنْدَ بُرْئِهِ
از درد شكوه نمى كرد، مگر پس از بهبودي از آن ،
وَ كَانَ يَقُولُ مَا يَفْعَلُ وَ لَا يَقُولُ مَا لَا يَفْعَلُ
آنچه عمل مى كرد مى گفت، و بدانچه عمل نمى كرد چيزى نمى گفت،
وَ كَانَ إِذَا غُلِبَ عَلَى الْكَلَامِ لَمْ يُغْلَبْ عَلَى السُّكُوتِ
اگر در سخن گفتن بر او پيشى مى گرفتند در سكوت مغلوب نمى گرديد.
وَ كَانَ عَلَى مَا يَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَى أَنْ يَتَكَلَّمَ
و بر شنيدن بیشتر از سخن گفتن حريص بود.
وَ كَانَ إِذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ يَنْظُرُ أَيُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى الْهَوَى فَيُخَالِفُهُ
اگر بر سر دو راهى دو كار قرار مى گرفت ، مى انديشيد كه كدام يك با خواسته نفس نزديك تر است با آن مخالفت مى كرد،
فَعَلَيْكُمْ بِهَذِهِ الْخَلَائِقِ فَالْزَمُوهَا وَ تَنَافَسُوا فِيهَا
پس بر شما باد روى آوردن به اين گونه از ارزش هاى اخلاقى، و با يكديگر در كسب آن ها رقابت كنيد،
فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِيعُوهَا فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقَلِيلِ خَيْرٌ مِنْ تَرْكِ الْكَثِيرِ .
و اگر نتوانستيد ، بدانيد كه به دست آوردن برخى از آن ارزش هاى اخلاقى بهتر از رها كردن همه آن هاست.